Fool's Gold‎‏


کارگردان: اندي تنانت فيلمنامه: جان کالفلين، دانيل زلمن، اندي تنانت بر اساس داستاني از جان کالفلين و دانيل زلمن. ‏موسيقي: جورج فنتون. مدير فيلمبرداري: دان برجس. تدوين: تروي تاکاکي، تريسي ويدمور-اسميت. طراح صحنه: ‏چارلز وود. بازيگران: ماتيو مک کاناهي[بنجامين فينگان]، کيت هادسن[تس فينگان]، دانلد ساترلند[نايجل هانيکات]، ‏الکسيس زينا[جما هانيکات]، ايون برمنر[آلفونز]، ري وينستون[مو فيچ]، کوين هارت[بيگ باني]، ملکوم جمال ‏وارنر[کوردل]، ديويد رابرتز[سايروس]، مايکل مالهرن[ادي]، آدام له فور[گري]، روهان نيکول[استفان]. 113 دقيقه. ‏محصول 2008 آمريکا. ‏بن فينگان يک جوينده گنج هاي دريايي است. مردي جوان و خوش قيافه که در آستانه جدايي از همسرش تس قرار دارد. ‏بن سرانجام موفق مي وشد تا ردي از يک کشتي غرق شده قرن هجدهمي حاوي 40 صندوق طلا و جواهر بيابد. اما ‏همزمان با اين اتفاق کشتي و تمامي وسايل خود را از دست مي دهد. تس بعد از طلاق شروع به کار نزد ميلياردي به نام ‏هانيکات مي کند تا زندگي تازه اي براي خود دست و پا کند. بن نيز در صدد يافتن راهي براي تامين کشتي و ملزومات ‏براي خارج کردن گنج از زير درياست. اما يک مشکل بزرگ ديگر نيز سر راه وي قرار دارد. منطقه اي که گنج در آن ‏يافته شده، در نزديکي ساحل جزيره اي متعلق به تبهکاري سياه پوست مشهور به بيگ باني است که از ماجرا بو برده و ‏قصد دارد تا گنج را تصاحب کند. همزمان دختر هانيکات به نام جما براي گذراندن دو هفته به کشتي پدرش پا مي گذراد ‏و در پي حادثه اي بن با وي آشنا مي شود. با کشف رابطه بن و تس توسط هانيکات ها و شنيدن ماجراي گنج از زبان ‏وي، بر اثر اصرارهاي جما که به دنبال حادثه و هيجان است، پدرش سرمايه لازم را در اختيار وي مي گذارد. اما بن ‏بايد با رسيدن به محل گنج، رقيبي قديمي به نام مو فيچ نيز سرگرم کاوش در آنجا مي بيند....‏

چرا بايد ديد؟‎ ‎

اندي تنانت متولد 1955 شيکاگو است। در دانشگاه جنوب کاليفرنيا زير نظر جان هاوسمن درس خوانده، ابتدا رقصنده و ‏سپس نويسندگي را پيشه کرده و حالا کارگردان و گاه بازيگر و تهيه کننده است. با ساختن فيلم هاي تلويزيوني از آغاز ‏دهه 1990 آغاز و در 1995 با فيلم ‏It Takes Two‏ وارد سينما شده است. فيلم هاي قبلي اش عموماً کمدي هاي ‏عاشقانه سبکي چون ‏Ever After، آنا و سلطان، آلاباما خانه عزيزم و موفق ترين فيلم او هيچ[‏Hitch‏] بودند. ‏طلاي احمق ها يا به اعتبار فرهنگ هاي لغت طلاي حمقا که نامي براي پيريت يا سنگ نور است، آخرين فيلم تنانت نيز ‏به روال کارهاي پيشين وي در همين ژانر مي گنجد، اما بار ماجرايي آن پر رنگ تر است و جلوه اي ايندياناجونزي ‏دارد که در سايه حضور ماتيو مک کاناهي که قبلاً در فيلم صحرا[برک ايزنر، 2005] نقشي مشابه را بازي کرده، پر ‏رنگ تر از حواشي عاشقانه فيلم شده است. طلاي احمق ها که با سرمايه اي 70ميليون دلاري توليد شده، تاکنون همين ‏مقدار-نه بيشتر- نصيب سازندگان خود کرده که رقم درخشاني براي چنين فيلمي محسوب نمي شود. مشکل عمده فيلم از ‏داستان کم و بيش کليشه اي آن آغاز مي شود که جاي چنداني براي مانور ندارد. از لحظه آغاز فيلم مي دانيم که در پايان ‏بن و تس آشتي خواهند و پدر و دختر کوچولوي ثروتمند هم بيشتر همديگر را خواهند شناخت. مي ماند جنبه ماجرايي ‏فيلم که به روال فيلم هاي متاخري چون گنجينه ملي بايد زنجيره اي از حوادث با منطق و بي منطق را پشت سر هم قطار ‏کند. البته طنز نيز فراموش نشده تا تماشاگر شاد و شنگول از سالن بيرون رود. و ‏همين!‏اگر کسي در ميان خوانندگان فيلم اعماق را ديده باشد، شايد طلاي احمق ها را نسخه کميک آن-البته بدون کمدي- فرض ‏کند. چون نه کيت هادسن از شيطنت جبلي و ارثي خود[او دختر گولدي هاون است] چيزي به معرض نمايش گذاشته و ‏نه دانلد ساترلند کهنه کار براي ايفاي نقش يک ميلياردر سالخورده مناسب است. تصور مي کنم بهترين صفت براي ‏ناميدن طلاي احمق ها نام خود فيلم باشد که از قديم گفته اند نام ها از آسمان نازل مي شوند. البته منتقدين فرنگي در ‏شوخي با فيلم گنجينه ملي/ ‏National Treasure‏ صفت گنجينه نامعقول/‏‎ Irrational Treasure‎را برايش ساخته اند!‏ژانر: ماجرايي، کمدي، عاشقانه، مهيج.









Nim's Island / جزيره نيم‎‎‏‎‎‏‏‎


کارگردان: جنييفر فلکت، مارک لوين। فيلمنامه: جوزف کوانگ، پائولا ميزور، مارک لوين، جنيفر فلکت بر اساس ‏داستاني از وندي اُر. موسيقي: پاتريک دويل. مدير فيلمبرداري: استورات دراي برو. تدوين: استوارت لوي. طراح ‏صحنه: بري رابيسون. بازيگران: ابيگيل برسلين[نيم روسو]، جودي فاستر[الکساندرا روور]، جرارد باتلر[جک ‏روسو/الکس روور].96 دقيقه. محصول 2008 آمريکا. ‏دختر کوچکي به نام نيم بعد از ناپديد شدن مادرش در دريا، به همراه پدرش جک روسو- محقق و اقيانوس شناس- در ‏يک جزيره زندگي مي کند. او روزها را اغلب با پدرش، حيوانات دست آموزش- مامورلکي به نام فرد، پليکاني به نام ‏گاليله و يک فک به اسم سلکي- يا خواندن کتاب ماجراهاي الکس روور مي گذراند. نيم علاقه شديدي به الکس روور ‏دارد و او را مردي شبيه به پدرش تصور مي کند. اما نويسنده واقعي ماجراهاي خوش رنگ و لعاب الکس روور کسي ‏نيست جز زني به نام الکساندرا روور که بر خلاف قهرمانش حتي ار خانه نيز خارج نمي شود. الکساندرا که در صدد ‏نوشتن مجلد تازه اي از ماجراهاي روور است ايميل به روسو نوشته و از او مي خواهد تا اطلاعاتي در زمينه آتش فشان ‏و اقيانوس در اختيار او بگذارد. ايميل توسط نيم دريافت مي شود، چون پدرش جک اين بار به تنهايي براي يافتن نمونه ‏هاي از پلانکتون ها به دريا رفته است. توفان آغاز مي شود جک به دام آن افتاده و قايقش تخريب مي شود. همزمان نيم ‏که خود را با قهرمان روياهايش در تماس مي بيند، سعي مي کند تا اطلاعات لازم را براي الکساندرا تهيه کند. اما اين ‏عمل وي منجر به زخمي شدن پايش شده و ماجرا را براي الکساندرا مي نويسد. الکساندرا بعد از فهميدن سن و موقعيت ‏نيم، راهي نمي بيند جز اينکه براي کمک به دختر کوچک راهي آن سوي دنيا شده و به جزيره نيم برود. اما اين کار ‏اصلاً راحت نيست، چون بر خلاف تصور نيم الکس[اندرا] روور يک زن و مبتلا به ترس از هواي باز است...‏

چرا بايد ديد؟‎ ‎

جنيفر فلکت و مارک لوين زن و شوهر فيلمسازي هستند که بازيگري، تهيه کنندگي، نويسندگي و کارگرداني را در ‏کارنامه خود دارند। اشناترين تجربه اين دو در فيلمنامه نويسي فيلم هاي مدلين و ويمبلدون است که آثاري متوسط ‏محسوب مي شوند। لوين قبلاً يک فيلم ديگر به نام منهتن کوچ را به تنهايي کارگرداني کرده، اما جزيره نيم اولين تجربه ‏جنيفر و اولين تجربه مشترک کارگرداني اين زن و شوهر است. يک فيلم خانوادگي تقريباً جمع و جور با سرمايه اي 37 ‏ميليون دلاري که تا امروز نزديک به همين مبلغ را در گيشه به دست آورده است. ‏جزيره نيم يک فيلم خانوادگي و بيشتر براي نوجوانان است تا بتوانند مرز ميان تخيل و رويا را نزد خود بهتر تشخيص ‏دهند. البته با توجه به گسترش وسايل ارتباط جمعي و بالا رفتن سطح آموزش در کشورهاي غربي چنين اتفاقي تقريباً ‏کمتر روي مي دهد. اما براي محکم کاري و کسب درآمد حلال سوژه قابل اعتماد است. جزيره نيم در يک نگاه داستان ‏باورنکردني جواهر دوران ما براي نوجوان هاست. يک فيلم صميمي، بي ضرر و حتي کمي تا قسمتي مفيد تا حيوانات و ‏طبيعت را دوست داشته باشند و کيان خانواده را نيز محترم بشمارند. ‏با اين حال سازندگان فيلم از ارجاعات فرامتني مانند پارک ژوراسيک يا ايندياناجونز و تنها در خانه غافل نيستند و با ‏توسل به همين آشنا پنداري ها شوخي هاي کوچک و خانوادگي خود را تعريف مي کنند. زوج سازنده فيلم واقعاً يک فيلم ‏خانوادگي به معني کامل کلمه ساخته اند. همه چيز پاک، بي آلايش و مودبانه است. به همين خاطر تماشاي جزيره نيم نه ‏فقط براي نوجوان ها بلکه براي بزرگ ترهايي نيز که اسير توهمات يا مشکلات برآمده از دل زندگي مدرن-مثل بانو ‏روور و بيماري هراس از فضاي بازش- هستند، تجربه اي پالايش دهنده است. طعم طبيعت همان گونه که او مي چشد، ‏شايد ابتدا چغر و غريب اما بعدها دلچسب به نظر بيايد. نقطه قوت فيلم بازي ابيگيل برسلين ستاره ‏Little Miss ‎Sunshine‏ و جرارد باتلر است که کوشيده در دو نقش[يا سه نقش چون تصوير ذهني نويسنده و نيم با هم تفاوت هايي ‏دارند] متفاوت تعادلي ظريف برقرار کند. جودي فاستر کهنه کار نيز چيزي فراتر از اتاق امن يا نقشه پرواز نيست. ‏ظاهراً خود نيز پذيرفته تا براي مدتي طولاني در نقش زنان داراي مشکلات روحي يا حامي فرزندان به خصوص دختر ‏ظاهر شود!‏ژانر: ماجرايي، کمدي، خانوادگي. ‏

لینکهای دانلود :









آغاز

دیروز در خیابان
زنی که چشمانش هیچ شباهتی به چشمان تو نداشت
لبخند زد به من
آهسته نزدیک شد
و با صدایی که هیچ شباهتی به صدای تو نداشت
صمیمانه پرسید :
ما یک دیگر را کجا دیده ایم ؟
در آن قصه ی ناتمام نبود ؟
نمی دانم ؛ چرا آن زن
ناگهان تو را به یادم آورد
و گفتم : چرا !
در آن قصه بود ...

معرفي و دانلود فيلم «مجموعه دروغها»



عنوان فیلم: مجموعه دروغ ها (Body of Lies) کارگردان: ریدلی اسکات نویسندگان: ویلیام موناهان (فیلمنامه)، دیوید ایگنیشس (رمان) تاریخ اکران: ۱۰ اکتبر ۲۰۰۸ (۱۹ مهر ۱۳۸۷) ژانر: درام، هیجان انگیز بازیگران: گلشیفته فراهانی، لئوناردو دی کاپریو، راسل کرو، مارک استرانگ، مایکل گستون، کریس ون هوتن درجه فیلم: R (به دلیل خشونت زیاد که شامل شکنجه هم می شود و صحبت های نامناسب در جریان فیلم) محصول: ایالات متحده آهنگساز: مارک استریتن فیلد کمپانی: Warner Bros.

خلاصه داستان: یکی از ماموران CIA به نام راجر فریس (لئوناردو دی کاپریو) به اردن فرستاده می شود تا یک تروریست خطرناک و مشهور به نام سلیمان را پیدا کند. در زمانی که او در اردن حضور دارد، با سرکرده ی گروه عملیات پنهانی اردن، پیمانی از سر اجبار می بندد تا سریعتر به هدفش برسد…

درباره فیلم: فیلم سینمایی مجموعه دروغ ها، فیلمی اقتباسی از رمانی به همین نام، نوشته ی دیوید ایگنیشس در مورد یک مامور CIA است که به اردن می رود تا تروریستی مشهور را پیدا کند. فیلم توسط ریدلی اسکات کارگردانی شده و فیلمنامه ی آن را هم ویلیام موناهان نوشته است و بازیگران آن همان طور که گفته شد لئوناردو دی کاپریو، راسل کرو و گلشیفته فراهانی هستند. فیلم در واشنگتن دی سی، اروپا، مراکش و خاورمیانه ضبط شده است. در مارس ۲۰۰۶، کمپانی وارنر براز، ویلیام موناهان را برای نوشتن فیلمنامه از رمان دیوید ایگنیشس انتخاب کرد تا توسط ریدلی اسکات کارگردانی شود. در آوریل ۲۰۰۷، عنوان فیلم همان عنوان کتاب انتخاب شد و لئوناردو دی کاپریو هم به عنوان بازیگر نقش اصلی برگزیده شد. بعد از انتخاب شدن دی کاپریو، راسل کرو هم به عنوان نقش مکمل آورده شد. همان طور که گفتیم، بخش هایی از فیلم در خاورمیانه ضبط شده است. اسکات می خواست این بخش ها را در شهر دوبی از کشور امارات متحده عربی ضبط کند، اما شورای ملی رسانه های این کشور، به خاطر محتوی فیلمنامه (که از نظر برخی ملاحظات سیاسی مشکل داشت)، این اجازه را به کارگردان فیلم ندادند. به همین خاطر، صحنه های خاورمیانه در مراکش فیلمبرداری شد. فیلمبرداری از ۵ سپتامبر ۲۰۰۷ (۱۴ شهریور ۱۳۸۶) در واشنگتن آغاز شد و در دسامبر همان سال (دی) هم تمام شد. ریدلی اسکات در مورد این فیلم، گفته است: “در مورد اسلام هست، جایی که هستیم و جایی که نیستیم، و نگاهی بسیار جالب، فعال و درونی به کل موضوع دارد.”

بازیگران: لئوناردو دی کاپریو (Leonardo DiCaprio) در نقش راجر فریس: مامور CIA که به اردن فرستاده شده است. دی کاپریو گفته است این نقش را به این دلیل قبول کرده زیرا فکر می کند بازگشتی است به فیلم های سیاسی دهه ۱۹۷۰ مثل نگاه متغیر (The Parallax View) و سه روز کندور (Three Days of the Condor). راسل کرو (Russell Crowe) در نقش اد هافمن: یکی از روسای نفوذی CIA که با فریس در یک گروه هستند. این بازیگر در مورد اینکه فیلم درباره سیاست خارجی دولت امریکا و این گونه مسائل است، می گوید: “فکر نمیکنم خیلی محبوب بشه، اما هرگز بخشی از جریان انتخاب پروژه من نبوده.” کریس ون هوتن (Carice van Houten) در نقش همسر سابق راجر فریس. مارک استرانگ (Mark Strong) در نقش رهبر گروه مخفی اردنی ها. استرانگ گرفتن این نقش را به اجراهایش در فیلم های ۲۰۰۵ سیریانا و الیور تویست نسبت داده است.

نقش گلشیفته فراهانی: ويليام موناهان فيلمنامه نويس اسکاربرده به خاطر فيلم معروف «مردگان» مارتين اسکورسيزي که کار بازنويسي و اقتباس از داستان اصلي را برعهده داشته، شخصيت عايشه را در قالب يک پرستار تصوير کرده که البته هنوز جزئيات کامل آن مشخص نيست. گلشيفته فراهاني ايفاگر اين نقش است.

موسیقی متن: موسیقی متن مجموعه دروغ ها را “مارک استریتن فیلد” آهنگسازی کرده است که تا به حال سه بار برای ریدلی اسکات موسیقی متن ساخته است. او بخش های ارکسترال موسیقی اش را در استودیو موسیقی Eastwood در استودیو های وارنر براز ضبط کرده است.

سایت رسمی: وب سایت رسمی فیلم سینمایی مجموعه دروغ ها: www.body-of- lies.com

گالری عکس: عکس هایی از این فیلم را می توانید اینجا در گالری عکس IMDB مشاهده کنید.

لينکهاي دانلود (نسخه روي پرده) http://rapidshare. com/files/ 153171122/ camelot-bodyofli es.part1. rar http://rapidshare. com/files/ 153173055/ camelot-bodyofli es.part2. rar http://rapidshare. com/files/ 153175145/ camelot-bodyofli es.part3. rar http://rapidshare. com/files/ 153177400/ camelot-bodyofli es.part4. rar http://rapidshare. com/files/ 153180037/ camelot-bodyofli es.part5. rar http://rapidshare. com/files/ 153182655/ camelot-bodyofli es.part6. rar http://rapidshare. com/files/ 153185363/ camelot-bodyofli es.part7. rar http://rapidshare. com/files/ 153185863/ camelot-bodyofli es.part8. rar

رمز فايل: ندارد

توجه: هر چه زودتر دانلود کنيد چون ممکنه هر لحظه از روي سرور پاکش کنند!

‏27 پيراهن زنانه‎‎‏‏‎




کارگردان: آن فلچر، فيلمنامه: الين براش مک کنا. موسيقي: رندي ادلمن. مدير فيلمبرداري: پيتر جيمز. تدوين: پريسيلا ‏ند-فريندلي. طراح صحنه: شفرد فرانکل. بازيگران: کاترين هيگل[جين نيکولز]، جيمز مارسدن[کوين دويل]، مالين ‏آکرمن[تس نيکولز]، جودي گرير[کيسي]، ادوارد برنز[جورج]، ملورا هاردين[مورين]، برايان کروين[هال نيکولز]، ‏ماوليک پنچولي[ترنت]. 107 دقيقه. محصول 2008 آمريکا. ‏جين نيکولز، تاکنون 27 بار ساقدوش مراسم عروسي دوستانش بوده و در آرزوي ازدواج با مرد روياهاي خويش است. ‏اين مرد کسي نيست جز جورج- رئيس او- که از عشق جين نسبت به خودش خبر ندارد. يک شب از حضور در مراسم ‏عقد چند نفر از دوستانش با مردي جوان برخورد مي کند که خواستار آشنايي با اوست. اما جين به او روي خوش نشان ‏نمي دهد. مرد جوان که کوين دويل و خبرنگاري مشهور است، از رو نرفته و به بهانه يافتن سررسيد جين به خانه او مي ‏رود. کوين که با خواندن سررسيد از حضور او در مراسم ازدواج دوستانش و آرزوي ازدواج باخبر شده، تصميم مي ‏گيرد به هر طريقي شده راهي در دل او بيايد. اما جين چشم بسته عاشق جورج است، تا اينکه نس خواهر جين از راه مي ‏رسد و در اولين نگاه جورج را شيفته خود مي کند. همه به سرعت برق و باد پيش مي رود و جورج و تس تصميم به ‏ازدواج مي گيرند. طبيعي است ساقدوش تس کسي نيست جز جين که انگار قرار است ساقدوش ابدي شود. او با وجود ‏ناراحتي از دست خواهرش که معشوق را از چنگش به در آورده، شروع به تنظيم برنامه جشن عروسي و مقدمات آن ‏مي کند. اما خواهرش که با گفتن چند دروغ خود را نزد جورج عزيز کرده، راه و روش هاي ديگري براي عروسي ‏خود دارد. از جمله دستکاري در لباس عروس موروثي مادرشان که به نظر وي از مد افتاده است. همين کار باعث ‏شکرآب شدن ميانه دو خواهر شده و جين در مراسم با نمايش اسلايدهايي از چهره واقعي تس باعث مي شود تا عروسي ‏لغو شود. همزمان شرح 27 دست لباس ساقدوشي او در روزنامه چاپ شده و باعث دلخوري شديد جين از دست کوين ‏مي شود. اما اعتراف به عشق کهنه نزد جورج نيز عاقبت خوشي ندارد و به نظر مي رسد تنها راه پذيرش عشق کوين ‏است که سرسختانه به دنبال ازدواج با اوست....‏



چرا بايد ديد؟



آن فلچر متولد 1966 ديترويت ملقب به مامان سابقه اي طولاني در صنعت سينماي آمريکا دارد، از ابتداي دهه 1990 ‏با مشاغل مختلفي چون رقصنده و طراح رقص وارد هاليوود شده و شهرتي به سزا درکار خود دارد. او بعدها بازيگري، ‏تهيه کنندگي و دو سال قبل کارگرداني را نيز به مشاغل خود افزود و با ساخت پا بالا/با من برقص در زمينه تخصصي ‏خود ورودي موفق به حيطه فيلمسازي را تجربه کرد. 27 دست لباس زنانه يا پيراهن زنانه دومين فيلم اوست که با ‏فروشي 76 ميليون دلاري از فيلم هاي موفق امسال محسوب مي شود. ‏‏27 پيراهن زنانه بک قصه پريان است. يک کمدي رمانتيک که در صدد القاي تفکري واپسگرايانه است که بر اساس آن ‏زن تنها براي ازدواج خلق شده و دختران جوان نيز کاري جز شکار شوهر ندارند. تفکري که به نظر مي رسد در ديناي ‏غرب چندان طرفداري نداشته باشد، اما فراموش نکنيد که سازنده فيلم خود يک زن است و به هر حال از من و جنابعالي ‏مذکر بيشتر نسبت به طايفه نسوان آگاهي دارد. چنين شخصيت هايي از دهه 1930 دستمايه توليد فيلم هاي زيادي در ‏هاليوود شده اند. عشق به مدير يا رئيس از طرف کارمند و منشي زن - جدا از عاقبت خوش يا ناخوش آن -‏‎ ‎چيز تازه اي ‏نيست. نمونه هاي قابل اعتناي آن را در فيلم هاي نوآر يا کارآگاهي ديده ايم. اما 27 پيراهن مديون فرانک کاپرا و ‏الگوهايي است که شکل داده و تثيبت کرده است. در يک شب اتفاق افتاد آغازگر موج کمدي هايي بود که ‏screwball ‎‏ ‏نام گرفت و ماندگار شد. نمونه هاي امروزي و متاخر آن عروس فراري يا چگونه يک مرد را در 10 از دست بدهيد؟ ‏وارثان همين سبک کمدي عجيب غريب هستند و 27 پيراهن با فيلمنامه آلين براش مک کنا[نويسنده شيطان پرادا مي ‏پوشد] آخرين شان نخواهد بود. او براي روايت قصه خود دهه 1980 را برگزيده که از نظر تاريخي دوراني سرنوشت ‏ساز براي آمريکا بوده و پذيرش چنين داستاني و چنان شخصيتي محتمل تر...‏اما همه چنين کمدي هايي پر از کليشه هاي اين نوع هستند و 27 پيراهن نيز فارغ از آن کليشه ها نيست. از طرف ديگر ‏معرفي يک معتاد به عروسي به عنوان زن ايده آل زمانه ما نيز چندان پذيرفتني نيست. بگذريم از شوخي هاي کمرنگ ‏فيلم که نمي تواند سويه کمدي آن را غني کند. انتخاب جيمز مارسدن نيز به عنوان جفت کاترين هيگل خوش بر و رو و ‏حاجي پسند نيز اشتباهي نابخشودني است[من هم به جاي جين بودم، به راحتي او را ناديده مي گرفتم]. با اين حال هر دو ‏نفر تمام سعي خود را کرده اند تا به صحنه هاي کليشه اي و شوخي هاي تکراري فيلم رنگي تازه بدهند. اما تنها عناصر ‏غافلگير کننده متوسط آن متعلق به طراح صحنه و لباس است که فيلم را به يک نمايش پر زرق و برق صحنه اي نزديک ‏تر کرده است. البته اين منفي بافي هاي ما باعث نمي شود که دختران دم بخت از تماشاي فيلم چشم ببپوشند يا در در صدد ‏توسعه و غني سازي کمد لباس خود برنيايند!‏ژانر: کمدي، عاشقانه. ‏



براي مشاهده تصاويري از اين فيلم روي اين لينک کليک کنيد
لينکهاي دانلود (نسخه اورجينال)
27D.part1.rar



27D.part2.ರರ್



27D.part3.rar



27D.part4.ರರ್



27D.part5.rar



27D.part6.ರರ್



27D.part7.rar



27D.part8.ರರ್
رمز فايل: ندارد






همه چیز درباره سایتهای سینمایی

اینترنت به مثابه کهکشانی از اطلاعات است که ما با آن به فاصله یک کلیک فاصله داریم. تفاوتی نمی‌کند که در چه زمینه‌ای فعالیت می‌کنید و علاقه‌مندی‌های شما چه چیزهایی هستند، در هر حال اینترنت هیچ‌گاه شما را ناامید نمی‌کند و در آن می‌توانید همواره صفحات جالبی پیدا کنید که شگفت‌زده‌تان کند. سینما هم در این بین مستنثنی نیست، در این پست مجموعه‌ای از سایت‌های مرتبط با هنر سینما را به شما معرفی می‌کنم:
سایت‌های سینمایی مشهور: این سایت‌ها را تعداد زیادی از علاقه‌مندان هنر سینما می‌شناسند، به یاری این سایت‌ها می‌توان اطلاعات جامعی درباره یک بازیگر، کارگردان یا فیلم پیدا کرد، مثلا عکس‌های یک فیلم را دید، همه فیلم‌هایی که یک بازیگر در آنها بوده پیدا کرد و یا حتی از پروژه‌های در حال ساخت آن بازیگر مطلع شد.سایت
Internt movie database بی‌شک مشهورترین این سایت‌هاست، طوری که وقتی در اینترنت و یا وبلاگ‌ها صحبت از فیلمی می‌شود، برای ارجاع به اطلاعات بیشتر و دقیق به این سایت لینک داده می شود .

متاکریتیک هم سایت جالبی است، به کمک این سایت می‌توانید به صورت مختصر و مفید تمام نقدهایی را که در مورد یک فیلم شده است را بخوانید، مثلا یک علاقه‌مند فیلم‌های برادران کوئن می‌تواند، ۶۲ نقد را که در نشریات مختلف درباره آخرین فیلم آنها یعنی Burn After Reading را بخواند.
مرور
بخش سینمایی روزنامه نیویورک تایمز و یاهو هم به دوست‌داران سینما توصیه می‌شود:
Nice Shorts: سایتی که در آن می‌توانید انبوهی از فیلم‌های کوتاه و انیمیشن‌ها را ببینید.
سخنان قصار سینمایی: در فیلم‌های محبوبمان گاه دیالوگ‌های رد و بدل می‌شود که مورد توجه‌مان قرار می‌گیرند، گاهی آرزو می‌کنیم فیلم را دوباره ببنیم تا به آن دیالوگ خاص برسیم و آن را از زبان هنرپیشه بشنویم، اما سایت‌هایی در اینترنت وجود دارند که این کار را بسیار آسان می‌کنند، این سایت‌ها سخنان قصار سینمایی را به تفکیک بازیگر و فیلم، مرتب می‌کنند و شما به سادگی می‌توانید به دیالوگ مورد نظرتان برسید و بعد آن را دانلود کنید! بنابراین دیگر شنیدن صدای اورسون ولز در فیلم همشهری کین در حال گفتن ،رز باد، یا شنیدن صدای مارلون براندو در حال دادن پیشنهادی ردنشدنی برای شما دشوار نخواهد نمونه‌هایی از این سایت‌ها:
http://www.coolmovi/ esounds.com
http://www.moviesou/ nds.com
http://www.classicm/ ovies.org/ sounds.com
به فیلم‌ها گوش کنید!: ما عادت داریم فیلم‌ها را ببینیم، اما به کمک سایت listen to a movie، می‌شود به یک فیلم به صورت کامل گوش داد! صدای بیشتر از ۱۴۰۰ فیلم به صورت کامل در این سایت قرار داده شده‌اند.
صدای بیشتر از ۱۴۰۰ فیلم به صورت کامل در این سایت قرار داده شده‌اند.
سخنرانی‌های سینمایی: بسیاری اوقات سخنرانی‌ها و مونولوگ‌هایی که توسط بازیگرهای در فیلم‌های سینمایی انجام می‌شوند، نه‌تنها دست‌کمی از سخنرانی‌های افراد مشهور دنیای سیاست، دانش یا هنر ندارند، بلکه برتری‌هایی هم بر آنها دارند. چه کسی است که سخنرانی اسکار شیندلر را در فیلم فهرست شنیدلر هنگام اعلام پایان جنگ به اسرای یهودی، یا حرف‌های آل پاچینو در فیلم بوی خوش زن یا صحنه رستگاری طلبیدن دانیل پلینویو را در فیلم خون به پا خواهد شد، فراموش کرده باشد!
در سایت
movie speeches به نشانی می‌توانید به شمار زیادی از این سخنرانی‌ها و دیالوگ‌های سینمایی گوش کنید.
هالیوودی‌ها پشت میله‌های زندان: در سال ۱۹۶۱، آل پاچینو ۲۱ سال بود که توسط پلیس دستگیر شد، علت دستگیری حمل سلاح گرم غیرقانونی بود. اما آل پاچینو توانست پلیس را قانع کند که تنها برای تمرین یک نقش سینمایی و برای حس گرفتن، اسلحه را با خود داشت!در
این آدرس می‌توانید، تعدادی دیگر از داستان‌های دستگیری‌های و خلاف‌های مشاهیر اینترنتی را بخوانید!
گاف‌های سینمایی: در شمار زیادی از فیلم‌های سینمایی با وجود دقت زیاد کارگردان‌ها و فیلمنامه‌نویسان می‌توان اشتباه‌هایی را پیدا کرد. این اشتباهات شامل اشتباهات تاریخی فاحش، اشتباهات مربوط به چهره‌آرایی و لباس بازیگرها، اشتباهات فیلمنامه و � هستند. در
اینجا می‌توانید، این گاف‌های سینمایی را به صورت دسته‌بندی شده مطالعه کنید.
تریلرها: دیدن تریلر فیلم‌های سینمایی مشهور به خصوص اگر فیلم اکران نشده باشد و انتظار به روی پرده آمدنش را داشته باشیم، بسیار هیجان‌انگیز و جالب است।طبق معمول جستجو در سایت یوتیوب می‌تواند، به سرعت ما را به تریلر فیلم مورد نظرمان برساند، اما در کنار سایت یوتیوب از سایت‌های دیگری هم می‌شود بهره برد। مزیت این سایت‌های این است که تریلرها را با کیفیت بیشتری عرضه می‌کنند و بنابراین اگر از نعمت اینترنت پرسرعت برخوردار باشید، از تماشای تریلرهای با کیفیت خوب لذت خواهید برد. دو نمونه از این سایت‌ها:
http://www.apple/. com/trailers
http://www.trailera/ ddict.com
پوسترهای سینمایی: دوست دارید پوسترهای فیلم‌ها را با کیفیت بالا ببینید؟! فکر نمی‌کنم بهتر از سایت
Movie Poster Gallery پیدا کنید. در این سایت با نظم ترتیب قابل ستایشی، پوسترهای فیلم‌های سینمایی به تفکیک سال ساخت، هنرپیشه، هنرمند سازنده پوستر مرتب شده‌اند. کیفیت عکس‌های پوسترهای این سایت آنقدر خوب است که شما حتی می‌توانید از آنها پرینت بگیرید.
زیرنویس‌: برای کسانی که مهارت شنیداری لازم برای دیدن فیلم‌ها به زبان اصلی ندارند، زیرنویس نعمتی است. آنها به این وسیله می توانند به تدریج فهم شینداری زیان خارجی خود را هم افزایش دهند. سایت
opensubtitles سایت خوبی برای دانلود زیرنویس‌ است. در این سایت حتی می‌توان زیرنویس فارسی بسیاری از فیلم‌ها و سریال‌های روز را هم پیدا کرد.
سینما و شبکه‌های اجتماعی: کاربران ایرانی اینترنت نخستین بار با شبکه‌های اجتماعی به وسیله سایت ارکات اشنا شدند। شبکه های اجتماعی این روزها در وب محوبیت زیادی دارند و در مورد هر موضوعی که فکر کنید، شبکه‌های اجتماعی ویژه و تخصصی درست شده است. این روزها پزشکان، کتاب‌خوان‌ها،فوتبال‌دوست‌ها، بیمارها، علاقه‌مندان هنر آشپزی، مادرها ...هر یک برای خود شبکه اجتماهی اختصاصی دست و پا کرده‌اند. سینما هم از این امر مستثنی نیست، سایت
فلیکستر مشهورترین شبکه اجتماعی ویژه سینما دوست‌ها است، بعد از عضویت در این سایت هر کس می‌تواند فیلم‌های مورد علاقه خود را به لیست علاقه‌مندی‌های خود اضافه کند، در مورد آنها نقد بنویسد، بر اساس میزان شباهت فیلم‌ها یا هنرپیشه‌های مورد علاقه، دوستانی برای خود پیدا کند.
آنچه در سینما و تلویزیون نمی‌بینید!: ما کمتر فرصت می‌کنیم که فیلم های مستند روز را تهیه کنیم و ببینیم. بر خلاف فیلم‌های روز که با تأخیری بسیار کم، وارد بازار غیررسمی فیلم ایران می‌شوند، فیلم‌های مستند چنین فرصتی را نمی‌یابند و اصولا بازاریابی و تبلیغات فیلم‌های مستند، آنقدر نیست که آنها را به درجه شهرت فیلم‌های هالیوودی برساند.اما، دیدن مستمر فیلم‌های مستند، می‌تواند شما را با سینمای مستقل دنیا آشنا کند و نگرش تازه‌ای نسبت به تاریخ، علم و وضعیت بشر در جهان امروز، در شما ایجاد کند.
اگر به دنبال منابعی برای پیدا کردن و تماشای فیلم‌های مستند هستید، این سایت‌ها را به شما توصیه می‌کنم:
سایت‌های سینمایی ایرانی: فهرست تعدادی از سایت‌های خوب سینمایی ایران به شرح زیر است:

ماما ميا / Mamma Mia


کارگردان: فيليدا فيلمنامه: کاترين جانسون بر اساس کتابي از خودش. موسيقي: بني اندرسون. مدير فيلمبرداري: ‏هريس زامبرلوکوس. تدوين: لزلي واکر. طراح صحنه: ماريا ديورکوويچ. بازيگران: آماندا سيفريد[سوفي شريدان]، ‏استلان اسکارسگارد[بيل اندرسون]، پيرس برازنان[سام کارمايکل]، نانسي بالدوين[دستيار سام]، کالين فيرث[هري ‏برايت]، هيتر امانويل[خدمتکار هري]، کالين ديويس[راننده هري]، ريچل مکداول[ليزا]، اشلي ليلي[الي]، مريل ‏استريپ[دانا شريدان]، جولي والترز[رزي]، کريستين برانسکي[تانيا]. ١٠٨ دقيقه. محصول ٢٠٠٨ انگلستان، آمريکا، ‏آلمان. نام ديگر:‏‎ Mamma Mia! The Movie‏.‏سوفي شريدان ٢٠ ساله سرگرم تدارک جشن ازدواج خود با دوست پسرش اسکاي است. اين واقعه در هتل مادرش دانا ‏در جزيره يوناني رخ خواهد داد، اما سوفي يک چيز براي برگزاري اين جشن کم دارد: يک پدر.‏سوفي که دفتر خاطرات مادرش را يافته، بعد از مطالعه قسمت هايي که مربوط به ٢٠ سال قبل مي شود، درمي يابد که ‏دانا در آن مقطع با سه مرد دوست بوده است. او که شک دارد کدام يک از مردها پدر واقعي اش باشند، پس نامه هايي به ‏هر سه نفر نوشته و آنها را به جزيره دعوت مي کند تا قبل از به صدا در آمدن ناقوس عروسي هويت پدر واقعي خود را ‏کشف کند. سام کارمايکل، بيل اندرسون و هري برايت همزمان به جزيره مي رسند، اما دانا از ديدار آنها و مخصوصاً ‏سام به هيچ وجه خشنود نيست. تلاش هاي سوفي براي کشف حقيقت نيز راه به جايي نمي برد تا جايي که هر سه نفر ‏خود را پدر واقعي او مي پندارند. زمان ازدواج سر مي رسد و سوفي که قصد دارد نام پدر واقعي اش را در عروسي ‏اعلام کند ناگهان با حوادثي غير مترقبه روبرو مي شود...‏


چرا بايد ديد؟



آيا کسي هست که فيلم شب بخير، خانم کمپبل!(١٩٦٨) ملوين فرانک را به ياد بياورد؟ ماجراي زني ايتاليايي(جينا ‏لولوبريجيدا) که سه سرباز متفقين مي پنداشتند پدر تنها دختر وي هستند!‏خوب، اگر يادتان نمي آيد هم جاي نگراني نيست. چون همين يکي دو خط بالا چکيده همه قصه ماما ميا! هم هست و ‏کاترين جانسون با الهام از اين فيلم يکي از مشهورترين نمايش هاي موزيکال دهه ١٩٧٠ را تصنيف کرده است. نمايشي ‏که در صحنه هاي نيويورک و برادوي خوش درخشيده و البته اين درخشش و اشتهار بيشتر از آواز هاي گروه ‏ABBA‏ ‏ناشي مي شود که اگر ترانه ها را به ياد نياوريد، به محض شنيدن شان در فيلم خاطرات قديمي براي تان زنده خواهد شد. ‏ماما ميا! نقطه اوجي براي استفاده از موسيقي عامه پسند موسوم به ‏jukebox‏ ي در سينماست و در مقايسه با منبع ‏اقتباس- شب بخير، خانم کمپبل!- خود فيلمي جدي تر، خوش ساخت تر و مفرح تر است که مضمون خودشناسي را به ‏کشف هويت صاحب بچه ارجحيت داده است. اتفاقي که هم براي سوفي و هم براي سام و در نهايت دانا رخ مي دهد. اما ‏آنچه در اين فيلم موزيکال اهميت دارد، گنجاندن اين مضمون لا به لاي آوازها، رقص ها و حرکات موزوني است که ‏بايد مايه مسرت خاطر بيننده شوند و مي شوند. ‏اعتراف مي کنم که شخصاً پس از سال ها از ديدن يک موزيکال غير جدي اين همه لذت بردم. شنيدن اين اعتراف از ‏سوي کسي که تنها فيلم هاي موزيکال محبوبش لني، کاباره و همه آن جازها-هر سه متعلق به باب فاسي-( و با کمي ‏تخفيف آواز در باران) است، حتماً مايه تعجب دوستان و همکارانش خواهد شد. ولي بياييد منصف باشيم، ماما ميا! يک ‏سرگرمي خالص و خاطره برانگيز است که دوستداران مريل استريپ و پيرس برازنان را به شدت مشعوف خواهد کرد. ‏بياييد قالب ملودرام آن را جدي نگيريم و از نشانه هاي روز اغراق آميز آن مانند همجنس گرا بودن يکي از پدرها که به ‏سبک و سياق فيلم هاي هم روزگارمان انگليسي تبار هم هست، به راحتي بگذريم. اگر قائل به وجود پيامي در پشت اين ‏فيلم باشيم، چيزي نيست جز اينکه قدر لحظات زندگي را بدانيد و لذت آن را تا مغز استخوان بچشيد. چون فقط يک بار ‏زندگي مي کنيد!‏تماشاي ماما ميا! مخصوصاً در سينما و به همراه جمعيتي که آوازها را همراهي مي کنند و از ته دل مي خندند، در ‏زمانه فعلي که خارج از سالن هيچ چيز جز رنج و عذاب انتظارمان را نمي کشد، يک زنگ تفريح با ارزش است و بايد ‏به خاطر فراهم آوردن اين فرصت از سازنده اش فيلديا کريستين لويد ممنون باشيم.‏فيلديا کريستين لويد کارگردان ٥١ ساله و مشهور تئاتر و اپراي انگلستان که هشت سال قبل براي ساختن فيلم تلويزيوني ‏گلوريانا مورد تحسين قرار گرفت، پاي اولين فيلم سينمايي خود امضاء انداخته است. اما اين امر بدان معنا نيست که وي ‏در فيلمسازي تجربه اي ندارد، بلکه سال ها ممارست و تجربه اندوزي در بي بي سي او را صاحب پيشينه اي قابل اتکا ‏و اطمينان مي کند تا نمايشي را که نزديک به يک دهه قبل با موفقيت روي صحنه برده بوده، به فيلمي ٥٢ ميليون دلاري ‏تبديل کند. اثري که تا اين لحظه نتوانسته بيش از ١٢٠ ميليون دلار نصيب سازندگانش کند. آرزو مي کنم اين رقم افزايش ‏يابد، چون در غير اين صورت نتيجه خواهم کرد نسل ما رو به انقراض است. نسلي که ترانه هاي گروه پاپ سوئدي ‏ABBA‏ (مخصوصاً ‏‎"Money، Money، Money"‎‏) برايش لطفي ديگر داشت!‏ژانر: کمدي، موزيکال، عاشقانه. ‏
براي مشاهده تصاويري از اين فيلم روي اين لينک کليک کنيد





سه زن بروی پرده آمد

میترا حجار خوش درخشید


میترا حجار اکنون در سینمای هالیوود نقش بازی می کند، او به تازگی در فیلمی به نام steliana blue به کارگردانی گابریل اسکات حضور یافته است که قسمتهایی از آنرا در اینجا میتوانید ببینید . فیلمبرداری فیلم به پایان رسیده اما هنوز برای اکران آماده نیست. ظاهرا در تدوین تغییراتی به وجود آمده است. گابریل اسکات دو سال پیش اولین تجربه فیلمسازی اش را به نام The Run در ۱۷ دقیقه به نمایش گذاشت. 
اسکات را بیشتر به عنوان یک فیلمنامه نویس می شناسند. اسکات در دومین اثر سینمایی خود که  ۹۵ دقیقه است از بازیگران ایرانی دیگری نیز کمک گرفته است که نوید نگهبان و احمد عنانی از آن جمله اند. حجار پیش اینکه به سینمای هالیوود وارد شود در یکی دو اپیزود آمریکایی - انگلیسی نیز بازی کرده بود. فیلم زمستان به کارگردانی رفیع پیتز و پس از آن حضور حجار به همراه وی در جشنواره فیلم لس آنجلس در ایران سر و صدای زیادی کرد. او متولد ۱۳۵۵ خورشیدی است . 
َ

داستان هاي ساوت لند‎‎‏ / Southland Tales


نویسنده و کارگردان: ريچارد موسيقي: Moby. مدير فيلمبرداري: استيون بي. پاستر. تدوين: سام بائر. طراح صحنه: الک هموند. بازيگران: دواين جانسون[باکسر سانتاروس/جريکو کين]، شون ويليام اسکات[رولند تاورنر/رونالد تاورنر]، سارا ميشله گلار[کريستا ناو/کريستا کاپاوسکي]، مندي مور[مدلين فارست سانتاروس]، جاستين تيمبرليک[سرباز ابلين]، نورا دان[سيندي پينزيکي]، چري اوتري[زورا کارمايکلز]، هولمز آزبورن[سناتور بابي فراست]، ميرندا ريچاردسون[نانا مي فراست]، والاس شاون[بارون فون وستفالن]، کوين اسميت[سايمون تئوري]، کريستوفر لمبرت[والتر مانگ]. 145 و 160 دقيقه. محصول 2007 آلمان، آمريکا، فرانسه. نامزد نخل طلاي جشنواره کن. در سال 2005 حمله اي اتمي به تگزاس و نابودي بخش هايي از آن ايالت، سبب مي شود تا در سال هاي بعد دولت آمريکا خود را در آستانه فاجعه اي زيست محيطي، اقتصادي، اجتماعي بيابد. از اين رو براي پيشگيري و کنترل امور، زندگي تمام انسان ها تحت نظر گرفته مي شود. يکي از بحران هاي اصلي آمريکا در پي اعلان جنگ به محورهاي شرارت-عراق، ايران، افغانستان و کره- و بسته شدن تنگه هرمز نبودن سوخت براي ماشين جنگي آمريکا است. شرکتي آلماني راهي براي توليد نيرو با استفاده از آب دريا يافته، اما فشارهايي در کار است تا جلوي جايگزيني اين منبع نيرو شود. گروهي از نو مارکسيست ها که در ساحل غربي سکونت دارند، تصميم گرفته اند تا دولت فدرال را از طريق انقلابي خونين سرنگون کنند. جايي که لانه قاچاقچيان مواد مخدر به رهبري سربازي کهنه کار به نام ابلين است.همزمان باکسر سانتاروس هنرپيشه و داماد سناتور بابي فراست ناپديد شده و توسط کريستا ناو-هنرپيشه فيلم هاي پورنو-در يمانه صحرا پيدا شده و به خانه او برده مي شود. قرار است با استفاده از فيلم هايي که از کريستا و باکسر- که حافظه اش را از دست داده-گرفته شده، روسايي بزرگي براي سناتور فراهم کرده و مانع از تصويب ماده قانون 69 شوند. و به نظر مي رسد که همه اين حوادث و حتي آنهايي که در چند روز آخر بايد اتفاق بيفتد، همگي در سناريوي فيلم بعدي باکسر به نام قدرت از قبل نوشته شده است...
چرا بايد ديد؟

جيمز ريچارد کلي متولد 1975 نيوپورت نيوز، ويرجينا است। در دانشکده سينما-تلويزيون USC جنوب کاليفرنيا درس خوانده، با ساختن دو فيلم کوتاه The Goodbye Place و موضوع غريزي در 1996 شروع به فيلمسازي کرده و با اولين فيلم بلندش داني دارکو به شهرت و موفقيت دست يافته است. داني دارکو که توانست 11 جايزه معتبر را از آن سازنده جوانش کند، قصه اي جوان پسند داشت که تلفيقي ماهرانه در چند ژانر ترسناک، علمي تخيلي و جنايي بود. با وجود محبوبيت اين فيلم ريچارد کلي در طول 6 سال گذشته فقط در نوشتن فيلمنامه دومينو همکاري کرد و عملاً داستان هاي ساوت لند دومين فيلم بلند او محسوب مي شود. داستان هاي ساوت لند که اولين بار در جشنواره کن به نمايش در آمد، در آخرين ماه هاي سال 2007 اکران شد و قرار است امسال سومين فيلم بلند کلي به نام جعبه که بر اساس داستان کوتاه مشهور دکمه، دکمه نوشته ريچارد متيسون ساخته شده، به نمايش در آيد. ريچارد کلي جزو جوانان جوياي نام و کمي تا قسمتي نابغه هاليوود محسوب مي شود که قرار است آينده سينماي اين منطقه دنيا روي شاخ سبيل شان بچرخد. داستان هاي ساوت لند که قرار است به شکلي پيشگويانه فرجام آمريکا را تصوير کند، کاري که سريال ها امروز آمريکايي مانند جريکو کمر همت به اين کار بسته اند. اما ريچارد کلي با افزودن هر پيرنگ دم دستي فيلم خود را به ملغمه اي پيچيده و سرگيجه آور تبديل کرده است. سکانس آغازين فيلم بي اختيار تماشاگر را به ياد سريال قهرمانان و داستان هاي مصور مي اندازد. چيزي که کلي نيز از نزديک شدن فيلم خود به آن ابا ندارد، اما همه چيزهاي جدي تر اين نوع مانند منجي هاي پست مدرن! را از قلم هم نمي اندازد. دو برادر دوقلو که قدرتي شگرف دارند و سرنوشت همه در دست هاي آنان قرار گرفته يا خود باکسر و حتي ظهور مجدد مارکسيست ها که مايه شرمساري هر طرفدار اردوگاه چپ هستند و خلاصه همه چيز....يک بازي کامپيوتري شلوغ که فقط مي تواند دوستداران داني دارکو را براي کشاندن به سالن ها فريب دهد. با اين حال فيلم در لايه هاي زيرين خود حرف هايي جدي نيز دارد. از جمله همين موضوع محور شرارت که گويا آمريکايي ها و حتي رئيس جمهورشان به آن مانند يک بازي رايانه اي مي نگرند!فيلم با صرف بودجه اي 12 ميليون دلاري ساخته شده و تصور مي کنم رکوردهاي کتاب گينز را براي تصاحب بزرگ ترين شکست تجاري سينمايي جابجا کرده و به جاي دروازه بهشت مايکل چيمينو بنشيند. چون تا اين لحظه کمتر از 300 هزار دلار در آمد داشته و از ميزان فروش آن روي دي وي دي نيز اطلاع صحيحي در دست نيست. يقين دارم اگر چنين سوژه اي در دستان فرد باهوش تري مانند اسپيلبرگ قرار مي گرفت، با اندکي دست کاري يک گزارش اقليت ديگر از آن مي ساخت، اما دريغ از مردي و سنگي!توصيه ايمني:1- به نامزدي فيلم در جشنواره کن اعتنا نکنيد! 2- توجه تان را به جمله سرنوشت ساز ريچارد روپر و مايکل فيليپس ميهمانان برنامه راجر ابرت درباره فيلم جلب مي کنم: "Two hours and Twenty four minutes of abstract crap".ژانر: کمدي، درام، علمي تخيلي، مهيج.

نمایش سه زن در شیکاگو


فيلم «سه زن» دومين ساخته سينمايي منيژه حکمت به نوزدهمين جشنواره سالانه فيلم هاي ايراني در مرکز شيکاگو دعوت شد. اين فيلم که روايتگر سه زن از نسل هاي مختلف است، بعد از حضور در فستيوال هاي برلين، هنگ کنگ، زنان سئول، ادينبورگ، بلژيک، آفريقاي جنوبي، ملبورن استراليا، بريسبان و اسکندريه و ونکوور کانادا در جشنواره سالانه فيلم هاي ايراني در مرکز فيلم شيکاگو که از تاريخ 13 مهر تا 12 آبان برگزار مي شود، حضور دارد.

ابريشم‎‎‏ / Silk


کارگردان: فرانسوا ژيرار। فيلمنامه: فرانسوا ژيرار، مايکل گولدينگ بر اساس رماني از آلساندرو باريکو. موسيقي: ريوايچي ساکاموتو. مدير فيلمبرداري: آلن دوستيه. تدوين: پيا دي چياولا. طراح صحنه: فرانسوا سگوين. بازيگران: مايکل پيت[هروه ژونکور]، کايرا نايتلي[هلنه ژونکور]، کوجي ياکوشو[هارا جوبي]، آلفرد مولينا[بالدابيو]، ميکي ناکاتاني[مادام بلانش]، مارک رندال[لودويچ]، سئي اشينا[دختر]، کنت ولش[شهردار ژونکور]، جون کونيمورا[اومون]. 107 و 112 دقيقه. محصول 2007 کانادا، فرانسه، ايتاليا، انگلستان، ژاپن. نام ديگر: Seta، Soie. برنده جايزه بهترين طراحي لباس و نامزد جوايز بهترين فيلمبرداري-موسيقي- صدابرداري و طراحي صحنه از مراسم جتي، برنده جايزه بهترين فيلمبرداري-طراحي صحنه- طراحي لباس و صدابرداري از مراسم Jutra. قرن نوزدهم، فرانسه. هروه ژونکور پس از بازگشت به شهر کوچک زادگاه خود از سوي بالدابيو براي آوردن کرم ابريشم از کشورهاي ديگر اجير مي شود. هدف بالدابيو توليد ابريشم مرغوب و دستيابي به ثروت و رونق دادن شهر است. سفر اول هروه با توفيقي اندک همراه است. از اين رو بالدابيو وي را براي سفري طولاني و سخت روانه مي کند. اين بار مقصد ژاپن و محل اصلي پرورش کرم ابريشم است که راه يافتن به آنجا کاري پر مخاطره است. هروه بعد از طي مسيري سخت و دراز وارد دهکده اي مي شود که محل اصلي پرورش کرم ابريشم است. در آنجا با دختري زيبا آشنا مي شود که محبوب ارباب محلي است و کم کم شيفته او مي گردد. آندو بدون اين که قارد به تکلم به زبان يکديگر باشند، سعي مي کند تا با يکديگر ارتباط برقرار کنند. اين در حالي است که همسر جوان و زيباي هروه که به تازگي با وي ازدواج کرده، در شهر زادگاهش انتظار او را مي کشد. هروه با باري پر ارزش به شهر خود بازمي گردد و بالدابيو را خشنود مي کند. اما خود در صدد بازگشت به دهکده ژاپني و يافتن محبوبي است که بيم مرگ او مي رود.

چرا بايد ديد؟

فرانسوا ژيرار متولد 1963 سن فليسين، کبک کانادا است. با ساختن ويديو آرت از دهه 1980 شروع به کار کرد و بعد از تاسيس شرکت زون پروداکشنز تعدادي فيلم کوتاه تجربي نيز ساخت.از 1989 تمام نيروي خود را براي اسخت فيلم بلند متمرکز کرد. ابتدا فيلم محموله و در سال 1993 فيلم 32 فيلم کوتاه درباره گلن گولد را ساخت که هفت جايزه بين المللي از جمله جوايز اصلي جشنواره هاي تورنتو سائوپولو را به دست آورد. در فاصله سال هاي 1993 تا 1998 فقط سه فيلم مستند تلويزيوني با محوريت موسيقي ساخت. در 1998 با فيلم ويولن قرمز جايزه اسکار بهترين موسيقي و 19 جايزه بين المللي معتبر را به دست آورد و شهرتي جهاني کسب کرد. ابريشم سومين فيلم اوست که با فاصله اي نزديک به يک دهه فترت آن را کارگرداني کرده و در طول اين مدت هيچ ردي از او در منابع مکتوب يا اينترنتي به چشم نمي خورد. آلساندرو باريکو متولد 1958 تورينو، داستان‌نويس مشهور ايتاليايي است که خواننده فارسي زبان نيز او را از وراي ترجمه مشهورترين کتابش-ابريشم- و نمايشنامه نووچنتوکه بر اساس آن جوزپه تورناتوره فيلم افسانهٔ 1900 را ساخته مي شناسند. باريکو داستان ابريشم را بر اساس زندگي واقعي فيليپ کارلسن قاچاقچي فرانسوي کرم ابريشم نوشته که همسري در زادگاه و محبوبي در انتهاي دنيا داشته است. تا اينکه همسرش به او شک مي کند و ارباب محبوبه نيز...بديهي است پايان چنين قصه اي درباره عشق، حسادت و خيانت بايد تلخ باشد که در اينجا به مرگ همسر ناکام و شايد محبوبه؟ منتهي مي شود. هروه نيز با پرداختن به باغ همسر متوفايش روزگار را سر مي کند. انتخاب چنين داستاني از سوي ژيرار پس از توقفي چند ساله چه علتي مي تواند باشد. به او همه فيلم هايش ربطي به دنياي موسيقي و مردان و زنان اين دنيا داشتند، چه ارتباطي دارد. کجا رفته است آن شور و حرارتي که از هر فريم ويولن قرمز ساطع بود؟ ابريشمي که او از کتاب باريکو با صرف 20ميليون دلار بافته، فقط به درد چرت زدن مي خورد. اقتباسي فاقد انرژي و بداعت، بي روح و کسل کننده که جز درخشش کوتاه آلفرد مولينا هيچ ندارد. از اين روست که تماشاگر اشنا با او و باريکو پاسخي دندان شکن در گيشه به تهيه کننده داده و با ريختن تنها يک ميليون دلار به پاي اين فيلم، جايگاه و ارزش نقادانه آن را نيز به زبان بي زباني اعلام کرده اند. کتاب باريکو که شهرت و ارزشي همپاي جاناتان ليونگستن مرغ دريايي براي دوستداران ادبيات دارد، تبديل به فيلمي پيش پا افتاده شده که فوج هنرپيشگان بي المللي و خوش سيمايش نيز قادر به افزودن اندکي جذابيت به آن نيستند. راست گفته اند: هنر را بايد در اوج رها کرد. شايد بهتر بود ژيرار هرگز از لاک خود خارج نمي شد!ژانر: درام، عاشقانه.
براي مشاهده تصاويري از اين فيلم روي اين لينک کليک کنيد
لینکهای دانلود