نگاهي به فيلم زودياك



کارگردان: ديويد فينچر. فيلمنامه: جيمز وندربيلت بر اساس کتابهاي رابرت گري اسميت. موسيقي: ديويد شاير. مدير فيلمبرداري: هريس ساويدس. تدوين: انگوس وال. طراح صحنه: دانالد گراهام برت. بازيگران: جک جايلنهال[رابرت گري اسميت]، مارک روفالو[کارآگاه ديويد تاسکي]، آنتوني ادواردز[کارآگاه ويليام آرمسترانگ]، رابرت داوني جونيور[پل آوري]، برايان کاکس[ملوين بلي]، جان کارول لينچ[آرتور لي آلن]. ١٥٨ دقيقه. محصول ٢٠٠٧ آمريکا. نامزد نخل طلاي جشنواره کن، نامزد بهترين بازيگر/ جک جايلنهال مرد فيلم هاي ترسناک از مراسم انتخاب نوجوانان. سانفرانسيسکو، سال هاي پاياني دهه ١٩٦٠. پس از قتل زوجي جوان پليس که نتوانسته ردي از قاتل آنها بيابد، خود را با معماي پيچيده اي رو در رو مي بيند. اين معما با وقوع قتل هايي ديگر و رسيدن نامه هايي به دفتر روزنامه سن فرانسيسکو کرونيکل با امضاي زودياک پيچيده تر مي شود. کارآگاه ديويد تاسکي و همکارش که مسئول پيگيري پرونده شده اند، براي ديدن نامه ها به دفتر روزنامه مي روند. پل آوري از خبرنگاران مشهور روزنامه نيز مسئول پيگيري ماجرا شده و به زودي توجه رابرت گري اسميت کاريکاتوريست روزنامه نيز به اين موضوع جلب مي شود. وقوع قتل هايي ديگر، رسيدن نامه هاي تازه و نوشته شده به رمز و همچنين پخش برنامه اي تلويزيوني ب حضور دکتر ملوين بلي سبب مشهورتر شدن قاتل سريالي مي شود. اما پليس با وجود داشتن چندين مظنون و فقدان مدارک محکمه پسند قادر به خاتمه دادن به مسئله نيست. گري اسميت که به شدت به اين قضيه علاقمند شده خود را وقف پيگيري ماجرا مي کند. چند سالي مي گذرد و آوري که الکلي شده موضوع را رها مي کند. تاسک نيز بعد از ماجراهايي و با وجود باز بودن پرونده علاقه خود را به زودياک از دس مي دهد. اما گري اسميت با پيگيري هاي خود سرانجام قانع مي شود که قاتل را يافته است. اين فرد کسي نيست جز آرتور لي آلن که از مظنونين اصلي پليس بوده و در گذشته دستگير نيز و به علت فقدان مدرک آزاد شده بود. گري اسميت دو کتاب با موضوع زودياک منتشر مي کند و پليس يک بار ديگر به سراغ آلن مي رود. آلن دو روز بعد به مرگ طبيعي فوت مي کند. بعد از مرگ وي ثابت مي شود که دست خط او و نمونه دي ان اي وي با نمونه يافته شده در نامه هاي زودياک مطابقت ندارد...


چرا بايداين فيلم را ديد؟


قتل هاي زنجيره اي از پديده هايي است که با نزديک شدن به روزهاي آغازين قرن بيستم شکل گرفت. شايد تقدير اين بود که هويت اولين قاتل سريالي کشف نشود يا کشف آن سال ها به طول بينجامد تا ضرروت تجهيز نيروي پليس به علم و تکنولوژي مدرن رخ بنمايد. اولين قتل هاي زنجيره اي در انگلستان صورت گرفت. مردي که به جک شکم پاره کن يا جک قصاب معروف شد، شروع به کشتن فواحش لندن کرد. جستجوي کارآگاه هاي اسکاتلنديارد سال ها طول کشيد و مظنونين زيادي دستگير شدند. اما هنوز بسياري از مورخين و کارشناسان اعتقاد دارند که قاتل واقعي هرگز شناسايي و دستگير نشد. هفت دهه بعد در آن سوي اقيانوس، قاتل ديگري که خود را زودياک مي ناميد، شروع به کشتار انسان هاي بيگناه کرد. انگيزه او با جک شکم پاره کن تفاوت بسياري داشت، ولي خيلي زود به دليل ناکامي مامورين پليس در يافتن وي تبديل به دومين فرد مشهور فهرست آدم کش هاي ناشناس-پس از جک-شد. افراد پليس نيز نسبت به اوايل قرن بيستم مجهزتر و کارآزموده تر بودند. ولي اين قاتل نيز با وجود مبادرت به قتل هايي ديگر در طول يک دهه، هرگز شناسايي و دستگير نشد. ظهور چنين جنايتکاراني بر ضعف هاي موجود در دستگاه پليس و قوه قضاييه و لزوم بازسازي و تجهيز آنها صحه گذاشت. اما همان گونه که جک قصاب تبديل به اسطوره اي ابتدا محلي و سپس جهاني شد، زودياک نيز مهر خود را بر دوران خود و دهه هاي بعد زد. با فاصله کوتاهي از اولين قتل ها، تام هنسون با شرکت هال ريد و باب جونز در سال ١٩٧١ فيلمي به نام زودياک قاتل ساخت. اما فيلم دان سيگل به نام هري کثيف که بعد از اين فيلم در همان سال و با اشاره اي مبهم به ماجراهاي زودياک/منطقه البروج[با بازي اندرو رابينسون] به نمايش در آمد، شهرت بيشتري کسب کرد. قاتل در اين فيلم خود را عقرب/ Scorpioنام داده بود، که اشاره اي صريح به زودياک بود. در سال ١٩٧٧ اولين رمان به شخصيت محوري زودياک کليف اسميت جونيور نوشته شد و در طول دهه هاي گذشته اين تعداد به شش کتاب ديگر رسيد. در اوايل دهه ١٩٩٠ اولين داستان گرافيکي بر اساس اسن شخصيت توسط استيون فريل نوشته و در انگلستان منتشر گرديد. زوياک تاثير خود را بر موسيقي پاپ نيز گذاشت و در همين دوره آلبوم هايي متعددي با نام زودياک قاتل يا قتل هاي هاي زودياک منتشر شد. تلويزيون نيز در سال ١٩٩٦ با اختصاص دادن اپيزودي از ماجراهاي پليس سن فرانسيسکويي"نش بريجز" دان جانسون را به شکار مقلد زودياک فرستاد. در پايان همين قسمت زودياک واقعي با نش تماس تلفني مي گرفت. اين ارجاعات در سريال هاي ديگري نيز تکرار شد.در ١٩٩٠ قسمت سوم جن گير اشاراتي نه چندان مستند به ماجراي زودياک داشت. در ١٩٩٦ نيز فيلم تلويزيوني The Limbic Region [با شرکت ادوارد جيمز الموس]که بر اساس کتاب رابرت گري اسميت ساخته شده بود، به نمايش در آمد. در سال ٢٠٠٠ فيلم کوتاهي با نام قاتلي در لباس مبدل نيز در شهر وايه خو[يکي از محل هاي واقعي جنايت] توسط گروهي فيليپيني ساخته شد که ماجراهاي آن در زمان حال رخ مي داد. فيلم بعدي زودياک قاتل نام داشت که توسط يولي لامل در ٢٠٠٥ ساخته شد و باز هم به بازي موش گريه ميان زودياک واقعي و يک مقلد مي پرداخت. در سال گذشته نيز فيلم زودياک به کارگرداني الکس بالکلي، درباره ماجراهاي کارآگاهي خيالي که مسئول پيگيري پرونده قتل هاي وايه خو شده بود، به نمايش در آمد. هيچ کدام از اين فيلم ها-به غير از مورد آخري- به حوادث و رخدادهاي واقعي اعتناي چنداني نداشتند. وجود قاتلي مرموز که شايد هنوز زنده باشد، محملي براي خلق هيجان و تنش بود. اما فينچر بر خلاف پيشينيانش سعي دارد همه حوادث را از ديد فردي که در آن دوره زيسته و زندگي خود را وقف تعقيب زودياک کرده، نمايش دهد. رابرت گري اسميت که از نزديک با کارآگاه و خبرنگار مسئول پرونده در تماس بوده و دو کتاب نيز درباره همين موضوع به چاپ رسانده است. ديويد فينچر با فيلم هاي قبلي خود از جمله هفت نشان داده که کارگرداني آشنا به موضوع قاتلين سريالي است. طبيعي است سرگذشت قاتلي واقعي که اعمالش چند دهه سن فرانسيسکو را در وحشت فرو برده- و از همه مهم تر حضور و وجود انسان هايي که تعقيب او را تبديل به تنها کار و وسوسه ذهني خود کرده اند- مي تواند دستمايه خوبي براي وي باشد. زودياک با فاصله اندکي از فيلم بالکلي اکران شد و از نظر دورنماي قصه چيز تازه اي براي تماشاگر ندارد. به همين علت با وجود اين که فيلم محصولي ٨٥ ميليون دلاري است و کارگرداني چون فينچر در پشت دوربين قرار دارد، از نظر تجاري با شکست روبرو شد. ديويد لئو فينچر متولد ١٩٦٢ دنور، کلرادو در زمان وقوع قتل ها دانش آموزي بيش نبود. يقيناً او نيز به همراه بسياري مفتون اعمال اين آدم کش رواني شده و گزارش کارهاي وي را با دقت دنبال مي کرده است. به نظر مي رسد که فينچر بعد از چندين دهه از وراي روايت گري اسميت در حال بازخواني ماجراي زودياک است. ساختار کرونولوژيک فيلم، حضور شخصيت هاي واقعي و ريتم کند و سنگين فيلم نيز حکايت از همين دارد. چيزي که مي تواند تماشاگر آشنا با پيشينه او در ساخت فيلم هاي مهيج جنايي[هفت و بازي-حتي باشگاه مشت زني] را از سالن فراري دهد. اما مطمئن باشيد اگر کمي حوصله به خرج داده و تا پايان اين فيلم تقريباً سه ساعته را تماشا کنيد؛ صاحب تجربه اي گرانقدر در شناخت رفتار آدمي خواهيد شد. يعني همان چيزي که الهام بخش زودياک در انجام قتل هاست: خطرناک ترين بازي که توسط خطرناک ترين موجود زنده صورت مي گيرد؛ يعني شکار انسان توسط انسان!ولي آن چه در روايت فينچر از نظر تاريخي اهميت دارد، ابطال دلايل يافته شده توسط رابرت گري اسميت و ادعاهاي او است که آرتور لي آلن را زودياک معرفي مي کند. فينچر در طول پنج سال گذشته و پس از اتاق امن که در مقايسه با فيلم هاي پيشين او قدمي به جلو محسوب نمي شد، فيلم ديگري نساخته است. بنابر اين توقع دوستداران وي و منتقدانش هنگام تماشاي زودياک، مواجهه با فيلمي بسيار قوي تر بود. اميدي که چندان فرجام خوشي نمي يابد. شايد دليل آن صادق بودن بيش از حد فينچر به ماجراهاي واقعي باشد که سبب ملال آور بودن فيلم شده است. هر چند داراي ارزش هايي روايي بالايي است و فضاسازي فينچر در داستاني که محدوده زماني گسترده اي را شامل مي شود، بي اغراق درجه يک محسوب مي شود. اما حضور هنرپيشه اي چون جايلنهال در نقش اصلي-با وجود تبحرش در بازيگري- به دليل فيزيک نامناسب که قادر به جذب همدلي تماشاگر نمي شود[بر خلاف رابرت داوني جونيور و حتي مارک روفالو] باعث شده تا تحقيقات پر افت و خيز و چند ساله گري اسميت و فيلم فينچر کسالت آور و عاري از هيجان لزمه فيلمي هاي جنايي/خبرنگاري يا کارآگاه خود خوانده شود. همين امر وقتي آوري پيشنهاد همکاري با او را رد مي کند[فراموش نکنيم که رابطه اين دو در گذشته نيز از گفتگوهاي معمولي چندان فراتر نرفته] باعث تعجب تماشاگر نمي شود. تمامي سعي فينچر به شکلي آگاهانه معطوف به روانشناسي تعقيب کنندگان زودياک شده و شخصيت هايي فوق العاده عميق نيز خلق کرده است. اما بازي که اين بار او براي شرکت در آن از بيننده دعوت مي کند، بسيار بالغ تر و دور از دسترس تر از بازي[١٩٩٧] ده سال قبل اوست. تنها مزيت فيلم دعوت از تماشاگران به جستجوي اينترنتي يا مطالعه منابع نوشتاري درباره زودياک است. با اين حال اگر شيفته کارهاي فينچر هستيد، غلفت در تماشاي آخرين کار-حتي با داشتن عذر موجه- خطايي نابخشودني است!ژانر: جنايي، درام، مهيج.
براي مشاهده عکسهايي از اين فيلم اينجا را کليک کنيد

لينکهاي دانلود: (نسخه اورجينال و به زبان انگليسي)