شايعه احتمال توقيف فيلم تسويه حساب در روزهاي انتشار خبر عدم نمايش سنتوري شنيده شد. سايت سينماي ما هم بنا به وظيفه اطلاعرساني اخبار سينماي ايران، پس از شنيدن اين خبر در تماس با تهمينه ميلاني، كارگردان فيلم، صحت و سقم آن را جويا شد. ميلاني از موضوع اظهار بياطلاعي كرد و گفت كه ماجرا را پيگيري خواهد كرد. خوشبختانه پس از انتشار حرفهاي ميلاني در سايت سينماي ما، مشاور رسانهاي فيلم در يكي از خبرگزاريها اين شايعه را تكذيب كرد. لازم به توضيح است كه برخلاف چيزي كه در خبر ايراننيوز به چشم ميخورد، سينماي ما خبري در مورد توقيف تسويهحساب منتشر نكرده و فقط حقيقتِ يك شايعهي مطرحشده در محافل سينمايي را از طريق سازندهاش پيگيري كرده است. متن خبر ايراننيوز از اين قرار است:مشاوررسانه ای این فیلم با بيان اينكه٬ خبری که سایت سینمای ما درباره توقیف فیلم تسویه حساب، منتشر کرده به شدت تکذیب می شود گفت: اين فيلم عيد فطر به اكران عمومي درخواهد آمد. محمدتاجیک افزود: این فیلم هم اکنون مراحل مختلف گرفتن پروانه نمایش را طی می کند و تا آنجایی که اطلاع دارم این فیلم مشکلی برای نمایش ندارد و پس از گرفتن پروانه نمایش در عید فطر نمایش داده می شود. مهناز افشار، لادن مستوفي، شهره لرستاني، السا فيروزآذر، بهاره افشاري، محمدرضا شريفينيا، رضا عطاران، اكبرعبدي و سياوش طهورث در اين فيلم ايفاي نقش كردهاند. محمد نيك بين تهيهكننده، عليرضا زرين دست فيلمبردار، اسحاق خانزادي صدابردار و ناصر چشمآذر ساخت موسيقي فيلم تسويه حساب را بر عهده داشتهاند.
تسويه حساب تهمينه ميلاني
شايعه احتمال توقيف فيلم تسويه حساب در روزهاي انتشار خبر عدم نمايش سنتوري شنيده شد. سايت سينماي ما هم بنا به وظيفه اطلاعرساني اخبار سينماي ايران، پس از شنيدن اين خبر در تماس با تهمينه ميلاني، كارگردان فيلم، صحت و سقم آن را جويا شد. ميلاني از موضوع اظهار بياطلاعي كرد و گفت كه ماجرا را پيگيري خواهد كرد. خوشبختانه پس از انتشار حرفهاي ميلاني در سايت سينماي ما، مشاور رسانهاي فيلم در يكي از خبرگزاريها اين شايعه را تكذيب كرد. لازم به توضيح است كه برخلاف چيزي كه در خبر ايراننيوز به چشم ميخورد، سينماي ما خبري در مورد توقيف تسويهحساب منتشر نكرده و فقط حقيقتِ يك شايعهي مطرحشده در محافل سينمايي را از طريق سازندهاش پيگيري كرده است. متن خبر ايراننيوز از اين قرار است:مشاوررسانه ای این فیلم با بيان اينكه٬ خبری که سایت سینمای ما درباره توقیف فیلم تسویه حساب، منتشر کرده به شدت تکذیب می شود گفت: اين فيلم عيد فطر به اكران عمومي درخواهد آمد. محمدتاجیک افزود: این فیلم هم اکنون مراحل مختلف گرفتن پروانه نمایش را طی می کند و تا آنجایی که اطلاع دارم این فیلم مشکلی برای نمایش ندارد و پس از گرفتن پروانه نمایش در عید فطر نمایش داده می شود. مهناز افشار، لادن مستوفي، شهره لرستاني، السا فيروزآذر، بهاره افشاري، محمدرضا شريفينيا، رضا عطاران، اكبرعبدي و سياوش طهورث در اين فيلم ايفاي نقش كردهاند. محمد نيك بين تهيهكننده، عليرضا زرين دست فيلمبردار، اسحاق خانزادي صدابردار و ناصر چشمآذر ساخت موسيقي فيلم تسويه حساب را بر عهده داشتهاند.
نيمي از كار فيلمبرداري آتش سبز به اتمام رسيد
شصت درصد از فيلمبرداري فيلم «آتش سبز» به پايان رسيده است و گروه فيلمبرداري اين فيلم تا چند روز ديگر به لوكيشن جديدي ميروند. عزتالله انتظامي از سهشنبه هفته گذشته بازي خود را در اين فيلم آغاز كرد و به نظر ميرسد كه نقشي متفاوت و دشوار را در اين فيلم برعهده گرفته است.گروه فيلمبرداري آتش سبز در حال حاضر در بيرجند هستند و طبق برنامهريزيها فيلمبرداري اين فيلم تا اوايل مردادماه به طول خواهد انجاميد كه فيلمبرداري آخرين نماهاي اين فيلم در تهران انجام خواهد شد .
فيلمنامه «آتش سبز» كه بر اساس افسانه كهن «سنگ صبور» نوشته شده، داستان دختري است به نام «ناردانه» كه در كودكي سروش ازدواجش را با يك مرد مرده را ميشنود و براي گريز از اين سرنوشت خوفانگيز، ناخواسته گام در راهي دشوار ميگذارد.
نويسنده و كارگردان: محمدرضا اصلاني، تهيه كننده: قاسم قليپور، مدير فيلمبرداري: مرتضي پورصمدي، مدير توليد: مرضيه قريشي، مدير هنري: ژيلا مهرجويي، طراح لباس: شعبه نوابتهراني، طراح چهرهپردازي: محسن ملكي، صدابردار: محمد مختاري، موسيقي: محمدرضا درويشي، برنامهريز: فاطمه زيوري، مدير روابط عمومي: ليلا همتي، دستيار اول فيلمبردار: رسول تنهايي ، عكاس: محسن رسول اف، تصويربردار پشت صحنه: شهرام موبد، دستياران كارگردان: فاطمه زيوري ، روزبه كافي، ايمان توكلي ، منشي صحنه: ستاره سماوي، دستيار لباس: مهنوش عباسي، چهره پردازي: عليرضا باقربيگي،عطيه مهرپيوند، دستيار توليد: اكبر آقا محمدي، دستياران صحنه: مينا بزرگمهر، حميدرضا عامري، هماهنگي توليد: نگار همتي، جامه دار: زبيده پهلوان، دستياران فيلمبردار: حميد يوسف پور، رضا كياني، ميلاد طينت فام، مرتضي قاسمي، منصور تنهايي، خدمات: حسين حسيني، توفيق حسينلي، حمل و نقل: ميثم محمد خاني، سينه موبايل: سيد رضا واعظ، مركز خدمات صنايع فيلم ايران ، بازيگران: عزت الله انتظامي،مهدي احمدي، مهتاب كرامتي، فرخ نعمتي، آهو خردمند، پگاه آهنگراني، هوشنگ قوانلو و ...
فيلمنامه «آتش سبز» كه بر اساس افسانه كهن «سنگ صبور» نوشته شده، داستان دختري است به نام «ناردانه» كه در كودكي سروش ازدواجش را با يك مرد مرده را ميشنود و براي گريز از اين سرنوشت خوفانگيز، ناخواسته گام در راهي دشوار ميگذارد.
نويسنده و كارگردان: محمدرضا اصلاني، تهيه كننده: قاسم قليپور، مدير فيلمبرداري: مرتضي پورصمدي، مدير توليد: مرضيه قريشي، مدير هنري: ژيلا مهرجويي، طراح لباس: شعبه نوابتهراني، طراح چهرهپردازي: محسن ملكي، صدابردار: محمد مختاري، موسيقي: محمدرضا درويشي، برنامهريز: فاطمه زيوري، مدير روابط عمومي: ليلا همتي، دستيار اول فيلمبردار: رسول تنهايي ، عكاس: محسن رسول اف، تصويربردار پشت صحنه: شهرام موبد، دستياران كارگردان: فاطمه زيوري ، روزبه كافي، ايمان توكلي ، منشي صحنه: ستاره سماوي، دستيار لباس: مهنوش عباسي، چهره پردازي: عليرضا باقربيگي،عطيه مهرپيوند، دستيار توليد: اكبر آقا محمدي، دستياران صحنه: مينا بزرگمهر، حميدرضا عامري، هماهنگي توليد: نگار همتي، جامه دار: زبيده پهلوان، دستياران فيلمبردار: حميد يوسف پور، رضا كياني، ميلاد طينت فام، مرتضي قاسمي، منصور تنهايي، خدمات: حسين حسيني، توفيق حسينلي، حمل و نقل: ميثم محمد خاني، سينه موبايل: سيد رضا واعظ، مركز خدمات صنايع فيلم ايران ، بازيگران: عزت الله انتظامي،مهدي احمدي، مهتاب كرامتي، فرخ نعمتي، آهو خردمند، پگاه آهنگراني، هوشنگ قوانلو و ...
چند و چوني از فيلم نقاب
در كشور امارات، كامران اميرزاده كه يك رستوراندار و تاجر خردهپاي ميداني است، با دختري ايراني به نام نگار آشنا ميشود. البته اين آشنايي به اين صورت است كه ابتدا اتومبيل او تصادف ميكند و اين تصادف سرآغاز آشنايي و ازدواج آن دو ميشود. نگار دختر يك تاجر ثروتمند ايراني است كه با پدرش آقاي جهاندار، براي تاسيس يك شركت ايراني به دبي آمدهاند. در روز ازدواج، جهاندار به عنوان پيشپرداخت كادوي عروسي، آنها را براي ماهعسل به يك سفر خارجيميفرستد و اهداي كادوي اصلي را به آينده موكول ميكند. پس از بازگشت از سفر، كامران زندگي آرام خود را با نگار آغاز ميكند و در اين بين، «نيما» دوست نزديك كامران و مدير رستوران كامران هم، هر روز با آنهاست... همه چيز مسير عادي خود را طي ميكند، اما به زودي اخلاق كامران عوض شده و با نگار بناي ناسازگاري ميگذارد. اين اتفاق باعث ميشود كه نيما به نگار اظهار عشق كند... تا اينجا بيننده فكر ميكند كه بهطور حتم بايد قصه جديدي از عشق نيما و نگار را ببيند، اما قصه چنان 180 درجه عوض ميشود كه بيننده را مقابل تصاويري كه روبهرويش است ميخكوب ميكند و شايد يكي از معدودترين فيلمهايي بود كه به هيچ عنوان بيننده نميتوانست از اتفاقات ثانيههاي بعد باخبر شود... نام اين فيلم «نقاب» است كه از ساخت تا اكران آن، خود يك سناريوي تازه بود و حتي اين سناريو تا پس از اكران آن هم ادامه پيدا كرد. آنهايي كه اين فيلم را به طور دقيق ديدند ، به شرافت گمشده افراد زير نقاب پي ميبرند. نقاب، دراوايل سال 1383 در دبي ساخته شد و تهيهكننده آن «علي آشتيانيپور» اميد داشت كه اين فيلم در گيشه به فروش خوبي برسد، اما گويا اين اتفاق نيفتاد و اين فيلم اجازه اكران نگرفت... همين امر باعث شد تا سرمايه آشتيانيپور، بلاتكليف بماند. پس از گذشت، چهار سال سرانجام با حذف قسمتهايي از اين فيلم، نقاب اجازه اكران گرفت. در اين فيلم زيبا كه كارگردانش «كاظم راستگفتار» است، پارسا پيروزفر در نقش نيما، امين حيايي در نقش كامران، سارا خوئينيها در نقش نگار و محمدرضا شريفينيا در نقش جهاندار بازي ميكنند، ضمن اينكه گوهر خيرانديش و ماهچهره خليلي هم در اين فيلم ايفاي نقش ميكنند. آشتيانيپور در مورد اكران نشدن فيلمش طي اين مدت ميگويد: «بارها قرار شد اين فيلم پخش شود، اما هر بار بنا به دلايلي ارشاد اجازه اكران آن را به ما نداد و طي اين سالها، نشريات بارها از اكران نشدن آن مطالبي نوشتند، تا جايي كه احساس ما اين بود پس از اينكه فيلم اكران شود، بيننده سينما كه تشنه اين فيلم است براي ديدن آن به سينما بيايد. وي ميگويد: البته اين را بگويم كه ارشاد هيچگاه از واژه توقيف براي فيلم ما استفاده نكرد، اما هرگاه به آن جا مراجعه ميكرديم، ميگفتند كه پروانه نمايش را به آن ميدهيم، يكبار هم كه پروانه را دادند، اما پس از مدتي دوباره پس گرفتند.» شايد برايتان جالب باشد، بدانيد كه «نقاب» توسط «پيمان قاسمخاني» نويسنده كاربلد سريالهاي طنز كه معمولا كارهاي او را با مهران مديري ديدهايم به نگارش درآمده است. راستگفتار ميگويد: نقاب ويژگي فيلمهاي پرفروش را دارد و مخاطب با اشتياق تمام از ابتدا تا انتهاي آن را بدون ناراحتي تماشا ميكند، اين فيلم توانست نظر مردم را به خود جلب كند. به نظر من نقاب اثري متعلق به سينماي معناگر است. در اين فيلم ميبينيم كه به ظريفترين، پليدترين و شنيعترين خصوصيات انسانها پرداخته شده و آدمهايي را نشان ميدهد كه سياه و سفيد نيستند و در حالي كه منفورترين كار را انجام ميدهند، اما براي مخاطب جذاب هستند. راستگفتار كه پيش از نقاب، «عروس خوشقدم» را با حضور ماهايا پطروسيان، پارسا پيروزفر و محمدرضا شريفينيا ساخته بود، بر اين عقيده است كه «نقاب» معنا را در فطرت انسان به چالش ميكشد، كاري كه فيلمهايي با مخاطب خاص انجام ميدهند، اين فيلم هشداري بود البته به زبان سينمايي كه جلوي چنين وقايعي را در جامعه بگيريم.از طرفي آشتيانيپور ميگويد: در ساخت يك فيلم آنچه بسيار تاثيرگذار ميباشد، تهيهكننده است، هر چند اهميت فيلمنامه در سينما بسيار بالاست، اما در سايه آن ارزشهاي ديگري در حاشيه محو ميشدند. داستان نقاب، واقعيتي است كه ميتواند در هر گوشه جامعه اتفاق بيفتد. محمدرضا شريفينيا بازيگر اين فيلم كه كار انتخاب بازيگران هم برعهده او بود، در مورد مضمون فيلم ميگويد: اين فيلم هشداري براي جامعه و خانوادههاست.
آشتيانيپور هم ميگويد: براي هر خانوادهاي ممكن است چنين اتفاقهايي بيفتد، از اين رو بايد خانوادهها با مطالعه و ديدي بازتر به اطرافيان خود نگاه و در برخورد اول و ظواهر اشخاص به آنان اعتماد نكنند.در همين باره شريفينيا ميگويد: نقاب براساس توجه به آسيبهاي اجتماعي در ارتباط با دختران جامعه ما شكل گرفته است. بيكاري، بيپولي و ديگر مشكلات جوانان هم در فيلم مورد توجه واقع شده است. همچنين حذف شدن تحقيق و پژوهش نسبت به خواستگار دختر كه از مشكلات جامعه كنوني است در اين فيلم ديده ميشو.
شايد خيليها با ديدن اين فيلم اين عقيده را داشته باشند كه نقاب يك فيلم ضد زن يا ضد مرد است، اما راستگفتار چنين عقيدهاي ندارد. نقاب نه ضد زن است و نه ضد مرد... بلكه ماهيت آن يك اثر هنري است كه هر كس با نظر خود در مورد آن قضاوت ميكند و احساس همزادپنداري دارد.دو سال پيش كه به منزل امين حيايي رفته و با او گفتگويي انجام داديم، حيايي ميگفت: فيلمي بازي كردهام به نام «نقاب» كه مجوز اكران نگرفته است، اما بايد بگويم بهترين فيلم من است. حيايي در مورد نقش خود ميگويد: «كامران»، يك نقش كاملا منفي به حساب نميآمد. يكي از ايراداتي كه به اين فيلم گرفته ميشد، اين بود كه نقش سارا خوئينيها را بايد بازيگر ديگري ايفا ميكرد، گرچه زماني كه فيلم را ببينيد، متوجه خواهيد شد، خوئينيها به خوبي توانست اين نقش را ايفا كند و به بازي در آن بپردازد. شريفينيا ميگويد: من در مورد انتخاب عوامل بسيار سختگير هستم و اجازه نميدهم كه كسي اعمال سليقه كند، ميدانيد چرا؟ به اين خاطر كه اگر اشتباهي رخ دهد، به عهده من است. در اين فيلم، من بازيگران را با سختگيريهاي زيادي انتخاب كردم، براي مثال براي انتخاب نقش زن فيلم، من تستهاي زيادي گرفتم، حتي از چند بازيگر عرب هم تست گرفتم، اما در نهايت سارا خوئينيها به لحاظ داشتن چهرهاي جديد، فيزيك مناسب و شرقي بودنش و همچنين داشتن نگاههاي معصوم انتخاب نهايي من شد.
آشتيانيپور تهيهكننده فيلم ميگويد: «همين بازيگري كه به نداشتن اقتدار در اين فيلم محكوم شده، در مجموعه تلويزيوني «معصوميت از دست رفته» با اقتدار بازي خوبي ارائه داد، در نتيجه اين بازيگر تواناييهاي لازم را براي ايفاي نقش در نقاب داشت، چون بازياش براساس كاراكتر تعريف شده شكل گرفته است.»شريفينيا ميگويد: ما دلمان ميخواست بازيگري در نقش نگار بازي كند كه تقريبا از چهرههاي جديد سينما باشد. در نگاه خوئينيها، معصوميتي ديده ميشد كه ما براي اين نقش به او نياز داشتيم. ضمن اينكه ماهچهره خليلي و گوهر خيرانديش در همان چند سكانس كوتاه، نگاهها را به خود جلب كردند. به نظر من بازي خيرانديش در همان دو سكانس، لياقت گرفتن جايزه اسكار را هم داشت.اما كامران و نيما، يعني امين حيايي و پارسا پيروزفر... شريفينيا ميگويد: در انتخاب اين دو شخصيت ما سعي داشتيم از بازيگراني استفاده كنيم كه براي مخاطب چهرهاي مثبت و دوستداشتني داشته باشند، به گونهاي كه اگر در بخشي از فيلم شما به منفي بودن آنها پي ميبريد، به راحتي بتوانيد با آنها ارتباط لازم را برقرار كنيد. من ميتوانستم به جاي اين دو، از حسام نوابصفوي و شهرام حقيقتدوست استفاده كنم، اما وجود اين دو بازيگر باعث ميشد كه تماشاچي از همان ابتدا به موضوع اصلي پي ببرد.شريفينيا همچنين به هماهنگي بازي امين حيايي و پارسا پيروزفر در فيلم اشاره ميكند و ميگويد: «اين دو زوج خوبي براي بازي روبهروي هم بودند و به نوعي مكمل همديگر به حساب ميآمدند، به نظر من امين و پارسا يكي از بهترين بازيهاي خود را در اين فيلم ارائه كردند.»
راستگفتار ميگويد: خيليها از من ميپرسند كه چرا به جاي سارا خوئينيها، از ماهايا پطروسيان، هديه تهراني و حتي نيكي كريمي استفاده نكردم، اما پاسخ من قانعكننده است. من بايد به تماشاچي ميقبولاندم، اتفاقي كه از دقيقه اول تا 54 فيلم ميافتد، واقعي است. من به دنبال بازيگري بودم كه هم چهره خوب و هم توانايي بدني مردانهاي هم در كنار آن داشته باشد. فرض اين كه من هديه تهراني را انتخاب ميكردم، نقش زني كه ميخواهم تا پايان فيلم به بيننده بقبولانم كه مورد سوءاستفاده قرار ميگيرد، بيننده حرفهاي با مجموعه نقشهاي تهراني آشناست، شك ميكند كه چهطور چنين اتفاقي ميافتد و همين امر باعث ميشد كه قصه فيلم لو برود. بيننده نميتوانست باور كند كه بر سر هديه تهراني بزنند و او چيزي نميگويد، پس احتمال داشت حدس بزند كه كاسهاي زير نيمكاسه است.
حالا اين فيلم هم لو رفت
آشتيانيپور پس از چهار سال اميد داشت كه حالا فيلمش اجازه اكران گرفته و تجربه در سينماي ايران نشان ميدهد فيلمي كه پس از سالها مجوز اكران ميگيرد، به فروش خوبي ميرسد و سرمايه او برميگردد، اما زهي خيال باطل.هنوز دو هفته از اكران اين فيلم نميگذرد، كه سيديهاي كپي شده آن در سراسر كشور توزيع ميشود. اخراجيها هم لو رفت، اما در اواخر اكران... يا فيلمهاي ديگري كه چند روز مانده به اتمام اكران لو ميرفت، اما اينكه دو هفته به پايان نرسيده باشد، فيلم لو برود، بايد دستهاي ديگري پشت پرده باشند. اين اتفاق آنقدر براي تهيهكننده سخت بود كه در يك حركت نمادين مجلس ترحيم براي فيلمش گرفت. متن دعوت به مجلس ترحيم نقاب به قلم تهيهكننده اين بود.
انالله و انااليه راجعون
سي دي غيرقانوني فيلم سينمايي «نقاب» هم به بازار آمد، كمتر از دو هفته از اكران اين فيلم بر پرده سينماها نميگذرد كه «نقاب» هم به سرنوشت اخراجيها، مهمان، سنگ، كاغذ، قيچي و... دچار شد.اكنون كه با تهيه، تكثير و توزيع غيرمجاز سيدي «نقاب»، ديگر بار نقاب از مناسبات سياه مافياي قاچاق و دلالي در آثار سينماي ايران برداشته شده و دستهاي پنهان تخريب و تهديد، كيان سينما و بضاعتهاي مالي تهيهكنندگان فعال اين عرصه را بيرحمانه و قانونشكنانه نشانه رفتهاند، برآنيم تا با حضور در همايشي هماهنگ، اعتراض عميق و جدي خود را به تيشههاي فاجعهبار اين روند غيرقانوني كپي كردن فيلمهاي سينمايي، كه پي در پي بر پيكر نحيف اقتصاد سينماي اين مرز و بوم وارد ميشود، ديگر بار به گوش مسئولان ذيربط و صاحبان اراده و مسئوليت در اين زمينه برسانيم. بر آن شديم به منظور اعتراض به آسيب فرهنگي، ساعت 03/18 روز سهشنبه 8 خرداد در مجتمع فرهنگي هنري اريكه ايرانيان، مجلس ترحيمي براي اين فيلم بگيريم، باشد كه همراهي شما، ضمن تسلي خاطر غارتشدگان فرهنگي، مرهمي شود بر زخم عميق دل دردمند سينماي كشور.از طرف بازماندگان داغديده: تهيهكنندگان، سينماداران، فيلمسازان، سرمايهگذاران، پخشكنندگان، عوامل توليد، بازيگران، هنردوستان و ساير خانوادههاي وابسته كه فيلم و سينما را دوست دارند. آنچه خوانديد دست نوشته يك دل دردمند سينماي ايران است...در جريان مراسم آشتيانيپور گفت: مجلس ختم نمادين، آغاز مبارزه اهالي سينما با قاچاق فيلم است، او گفت: بيترديد تلاش وزير ارشاد در معاونت سينمايي به تنهايي كافي نخواهد بود، بلكه لازم است، مسئولان قوه قضاييه، مجلس شوراي اسلامي و نيروهاي اطلاعاتي و امنيتي كشور نيز اين خطر را باور كرده و به منظور پيشگيري از خسارتهاي جبرانناپذير بيشتر به فرهنگ و سينماي كشور اقدامات لازم و كافي را اعمال كنند.تهيهكننده نقاب گفت: قبل از اينكه شاهد نابودي كامل سينماي كشورمان باشيم، به خودمان بياييم و كاري كنيم.وي كه بسيار ناراحت است ميگويد: در اوضاعي كه فيلمهاي روي پرده سينما غارت ميشوند، ديگر فيلمي توليد نميكنم. وي ميگويد: چند متهم دستگير شدهاند، اما آنها خردهپا هستند. جريان قاچاق فيلم بسيار پيچيده و از بضاعت تهيهكنندهها خارج است كه به منشا اصلي آن دست پيدا كنند. اگر وزارت ارشاد نخواهد اين موضوع را به صورت جدي پيگيري و عواملي كه دست به چنين غارتي زدهاند را شناسايي كند، هيچ نتيجهاي نخواهيم گرفت.
قاچاق فيلم يك برنامه گسترده، منسجم و پيچيده است كه بسيار حساب شده عمل ميكند. اين شبكه فيلمهايي را كه به خوبي عرضه ميشوند و از چالشهاي ابتدايي اكران گذشتهاند را انتخاب و قاچاق آن را آغاز ميكند. به عبارتي بهتر اين جريان، فيلمهاي پرمخاطب را هدف تيررس خود قرار ميدهد.آشتيانيپور ميگويد: وزارت ارشاد بايد اين مسئله را جدي پيگيري كند و هزينه و خسارت فيلمها را بپردازد. چرا كه تنها مرجعي كه فيلمها در اختيارش قرار ميگيرد و جاي هيچگونه ايمنسازي، كنترل و بررسي براي صاحبان اثر وجود ندارد، آنجاست!
من در چنين وضعيتي، فيلم ساختن و توليد آن، را عقلاني نميدانم، به همين دليل شخصا توليدات آينده دفتر توليدم را (باران) متوقف كردهام!
آشتيانيپور ميگويد: افرادي كه در اين رابطه دستگير شدهاند، پخشكنندههاي جز هستند كه تنها عرضهكنندهاند و قصه پيچيدهتر از اين حرفهاست كه اگر كاري نكنيم، سينما با ركود و فاجعه مواجه خواهد شد.
وي طرح مبارزه با قاچاق را طرحي ناقص و ناكارآمد دانست و ميگويد: اين طرح بضاعت بسيار اندكي دارد و حتي قادر به پرداخت هزينههاي اندك پيگيري نيست و تهيهكنندگان، اين هزينهها را متقبل ميشوند.شريفينيا ميگويد: با توجه به تكنولوژي همهگير و در دسترس بودن آن، شرايط تكثير فيلم آسانتر است، در حالي كه پيشترها به جهت 35 ميليمتري بودن نسخه فيلم، امكان اين كپي وجود نداشت. به ميزان افزايش تكنولوژي صاحبان فيلم بايد دقتشان را در نگهداري از اموالشان بيشتر كنند، از طرفي نيز نگاه جامعه را نسبت به مسئله سيدي و كپيهاي غيرمجاز تغيير دهيم، چون اين عملها همانند دزدي از ديگران است.آشتيانيپور ميگويد: اين فيلم را ما نزديك به چهار سال قبل توليد كرديم و از همان زمان هم تدوينش آغاز شد، نسخهاش هم در دست ما و هم در دست تدوينگر بود و هم دست كسي كه در لابراتوار با نظارت خودمان كار ميكرد. اكران فيلم هم كه معلوم نبود، يعني نااميد از اكران آن بوديم، پس چرا طي اين مدت نسخهاي از اين فيلم لو نرفت... و حالا كه فيلم اكران شد، از نقاب كپيهاي زيادي شده است. كسي كه ميخواست اين فيلم را به صورت غيرمجاز به بازار بفرستد، منتظر ماند تا من به اندازه براي فيلم تبليغ كنم، آنگاه اين كار زشت و پليد و ناجوانمردانه را انجام داد. از مسئولان قوه قضاييه و نيروي انتظامي اين پرسش را دارم كه در طول يك شب چگونه بالاي چهار ميليون نسخه غيرمجاز از فيلم كپي و پخش ميشود.
آشتيانيپور هم ميگويد: براي هر خانوادهاي ممكن است چنين اتفاقهايي بيفتد، از اين رو بايد خانوادهها با مطالعه و ديدي بازتر به اطرافيان خود نگاه و در برخورد اول و ظواهر اشخاص به آنان اعتماد نكنند.در همين باره شريفينيا ميگويد: نقاب براساس توجه به آسيبهاي اجتماعي در ارتباط با دختران جامعه ما شكل گرفته است. بيكاري، بيپولي و ديگر مشكلات جوانان هم در فيلم مورد توجه واقع شده است. همچنين حذف شدن تحقيق و پژوهش نسبت به خواستگار دختر كه از مشكلات جامعه كنوني است در اين فيلم ديده ميشو.
شايد خيليها با ديدن اين فيلم اين عقيده را داشته باشند كه نقاب يك فيلم ضد زن يا ضد مرد است، اما راستگفتار چنين عقيدهاي ندارد. نقاب نه ضد زن است و نه ضد مرد... بلكه ماهيت آن يك اثر هنري است كه هر كس با نظر خود در مورد آن قضاوت ميكند و احساس همزادپنداري دارد.دو سال پيش كه به منزل امين حيايي رفته و با او گفتگويي انجام داديم، حيايي ميگفت: فيلمي بازي كردهام به نام «نقاب» كه مجوز اكران نگرفته است، اما بايد بگويم بهترين فيلم من است. حيايي در مورد نقش خود ميگويد: «كامران»، يك نقش كاملا منفي به حساب نميآمد. يكي از ايراداتي كه به اين فيلم گرفته ميشد، اين بود كه نقش سارا خوئينيها را بايد بازيگر ديگري ايفا ميكرد، گرچه زماني كه فيلم را ببينيد، متوجه خواهيد شد، خوئينيها به خوبي توانست اين نقش را ايفا كند و به بازي در آن بپردازد. شريفينيا ميگويد: من در مورد انتخاب عوامل بسيار سختگير هستم و اجازه نميدهم كه كسي اعمال سليقه كند، ميدانيد چرا؟ به اين خاطر كه اگر اشتباهي رخ دهد، به عهده من است. در اين فيلم، من بازيگران را با سختگيريهاي زيادي انتخاب كردم، براي مثال براي انتخاب نقش زن فيلم، من تستهاي زيادي گرفتم، حتي از چند بازيگر عرب هم تست گرفتم، اما در نهايت سارا خوئينيها به لحاظ داشتن چهرهاي جديد، فيزيك مناسب و شرقي بودنش و همچنين داشتن نگاههاي معصوم انتخاب نهايي من شد.
آشتيانيپور تهيهكننده فيلم ميگويد: «همين بازيگري كه به نداشتن اقتدار در اين فيلم محكوم شده، در مجموعه تلويزيوني «معصوميت از دست رفته» با اقتدار بازي خوبي ارائه داد، در نتيجه اين بازيگر تواناييهاي لازم را براي ايفاي نقش در نقاب داشت، چون بازياش براساس كاراكتر تعريف شده شكل گرفته است.»شريفينيا ميگويد: ما دلمان ميخواست بازيگري در نقش نگار بازي كند كه تقريبا از چهرههاي جديد سينما باشد. در نگاه خوئينيها، معصوميتي ديده ميشد كه ما براي اين نقش به او نياز داشتيم. ضمن اينكه ماهچهره خليلي و گوهر خيرانديش در همان چند سكانس كوتاه، نگاهها را به خود جلب كردند. به نظر من بازي خيرانديش در همان دو سكانس، لياقت گرفتن جايزه اسكار را هم داشت.اما كامران و نيما، يعني امين حيايي و پارسا پيروزفر... شريفينيا ميگويد: در انتخاب اين دو شخصيت ما سعي داشتيم از بازيگراني استفاده كنيم كه براي مخاطب چهرهاي مثبت و دوستداشتني داشته باشند، به گونهاي كه اگر در بخشي از فيلم شما به منفي بودن آنها پي ميبريد، به راحتي بتوانيد با آنها ارتباط لازم را برقرار كنيد. من ميتوانستم به جاي اين دو، از حسام نوابصفوي و شهرام حقيقتدوست استفاده كنم، اما وجود اين دو بازيگر باعث ميشد كه تماشاچي از همان ابتدا به موضوع اصلي پي ببرد.شريفينيا همچنين به هماهنگي بازي امين حيايي و پارسا پيروزفر در فيلم اشاره ميكند و ميگويد: «اين دو زوج خوبي براي بازي روبهروي هم بودند و به نوعي مكمل همديگر به حساب ميآمدند، به نظر من امين و پارسا يكي از بهترين بازيهاي خود را در اين فيلم ارائه كردند.»
راستگفتار ميگويد: خيليها از من ميپرسند كه چرا به جاي سارا خوئينيها، از ماهايا پطروسيان، هديه تهراني و حتي نيكي كريمي استفاده نكردم، اما پاسخ من قانعكننده است. من بايد به تماشاچي ميقبولاندم، اتفاقي كه از دقيقه اول تا 54 فيلم ميافتد، واقعي است. من به دنبال بازيگري بودم كه هم چهره خوب و هم توانايي بدني مردانهاي هم در كنار آن داشته باشد. فرض اين كه من هديه تهراني را انتخاب ميكردم، نقش زني كه ميخواهم تا پايان فيلم به بيننده بقبولانم كه مورد سوءاستفاده قرار ميگيرد، بيننده حرفهاي با مجموعه نقشهاي تهراني آشناست، شك ميكند كه چهطور چنين اتفاقي ميافتد و همين امر باعث ميشد كه قصه فيلم لو برود. بيننده نميتوانست باور كند كه بر سر هديه تهراني بزنند و او چيزي نميگويد، پس احتمال داشت حدس بزند كه كاسهاي زير نيمكاسه است.
حالا اين فيلم هم لو رفت
آشتيانيپور پس از چهار سال اميد داشت كه حالا فيلمش اجازه اكران گرفته و تجربه در سينماي ايران نشان ميدهد فيلمي كه پس از سالها مجوز اكران ميگيرد، به فروش خوبي ميرسد و سرمايه او برميگردد، اما زهي خيال باطل.هنوز دو هفته از اكران اين فيلم نميگذرد، كه سيديهاي كپي شده آن در سراسر كشور توزيع ميشود. اخراجيها هم لو رفت، اما در اواخر اكران... يا فيلمهاي ديگري كه چند روز مانده به اتمام اكران لو ميرفت، اما اينكه دو هفته به پايان نرسيده باشد، فيلم لو برود، بايد دستهاي ديگري پشت پرده باشند. اين اتفاق آنقدر براي تهيهكننده سخت بود كه در يك حركت نمادين مجلس ترحيم براي فيلمش گرفت. متن دعوت به مجلس ترحيم نقاب به قلم تهيهكننده اين بود.
انالله و انااليه راجعون
سي دي غيرقانوني فيلم سينمايي «نقاب» هم به بازار آمد، كمتر از دو هفته از اكران اين فيلم بر پرده سينماها نميگذرد كه «نقاب» هم به سرنوشت اخراجيها، مهمان، سنگ، كاغذ، قيچي و... دچار شد.اكنون كه با تهيه، تكثير و توزيع غيرمجاز سيدي «نقاب»، ديگر بار نقاب از مناسبات سياه مافياي قاچاق و دلالي در آثار سينماي ايران برداشته شده و دستهاي پنهان تخريب و تهديد، كيان سينما و بضاعتهاي مالي تهيهكنندگان فعال اين عرصه را بيرحمانه و قانونشكنانه نشانه رفتهاند، برآنيم تا با حضور در همايشي هماهنگ، اعتراض عميق و جدي خود را به تيشههاي فاجعهبار اين روند غيرقانوني كپي كردن فيلمهاي سينمايي، كه پي در پي بر پيكر نحيف اقتصاد سينماي اين مرز و بوم وارد ميشود، ديگر بار به گوش مسئولان ذيربط و صاحبان اراده و مسئوليت در اين زمينه برسانيم. بر آن شديم به منظور اعتراض به آسيب فرهنگي، ساعت 03/18 روز سهشنبه 8 خرداد در مجتمع فرهنگي هنري اريكه ايرانيان، مجلس ترحيمي براي اين فيلم بگيريم، باشد كه همراهي شما، ضمن تسلي خاطر غارتشدگان فرهنگي، مرهمي شود بر زخم عميق دل دردمند سينماي كشور.از طرف بازماندگان داغديده: تهيهكنندگان، سينماداران، فيلمسازان، سرمايهگذاران، پخشكنندگان، عوامل توليد، بازيگران، هنردوستان و ساير خانوادههاي وابسته كه فيلم و سينما را دوست دارند. آنچه خوانديد دست نوشته يك دل دردمند سينماي ايران است...در جريان مراسم آشتيانيپور گفت: مجلس ختم نمادين، آغاز مبارزه اهالي سينما با قاچاق فيلم است، او گفت: بيترديد تلاش وزير ارشاد در معاونت سينمايي به تنهايي كافي نخواهد بود، بلكه لازم است، مسئولان قوه قضاييه، مجلس شوراي اسلامي و نيروهاي اطلاعاتي و امنيتي كشور نيز اين خطر را باور كرده و به منظور پيشگيري از خسارتهاي جبرانناپذير بيشتر به فرهنگ و سينماي كشور اقدامات لازم و كافي را اعمال كنند.تهيهكننده نقاب گفت: قبل از اينكه شاهد نابودي كامل سينماي كشورمان باشيم، به خودمان بياييم و كاري كنيم.وي كه بسيار ناراحت است ميگويد: در اوضاعي كه فيلمهاي روي پرده سينما غارت ميشوند، ديگر فيلمي توليد نميكنم. وي ميگويد: چند متهم دستگير شدهاند، اما آنها خردهپا هستند. جريان قاچاق فيلم بسيار پيچيده و از بضاعت تهيهكنندهها خارج است كه به منشا اصلي آن دست پيدا كنند. اگر وزارت ارشاد نخواهد اين موضوع را به صورت جدي پيگيري و عواملي كه دست به چنين غارتي زدهاند را شناسايي كند، هيچ نتيجهاي نخواهيم گرفت.
قاچاق فيلم يك برنامه گسترده، منسجم و پيچيده است كه بسيار حساب شده عمل ميكند. اين شبكه فيلمهايي را كه به خوبي عرضه ميشوند و از چالشهاي ابتدايي اكران گذشتهاند را انتخاب و قاچاق آن را آغاز ميكند. به عبارتي بهتر اين جريان، فيلمهاي پرمخاطب را هدف تيررس خود قرار ميدهد.آشتيانيپور ميگويد: وزارت ارشاد بايد اين مسئله را جدي پيگيري كند و هزينه و خسارت فيلمها را بپردازد. چرا كه تنها مرجعي كه فيلمها در اختيارش قرار ميگيرد و جاي هيچگونه ايمنسازي، كنترل و بررسي براي صاحبان اثر وجود ندارد، آنجاست!
من در چنين وضعيتي، فيلم ساختن و توليد آن، را عقلاني نميدانم، به همين دليل شخصا توليدات آينده دفتر توليدم را (باران) متوقف كردهام!
آشتيانيپور ميگويد: افرادي كه در اين رابطه دستگير شدهاند، پخشكنندههاي جز هستند كه تنها عرضهكنندهاند و قصه پيچيدهتر از اين حرفهاست كه اگر كاري نكنيم، سينما با ركود و فاجعه مواجه خواهد شد.
وي طرح مبارزه با قاچاق را طرحي ناقص و ناكارآمد دانست و ميگويد: اين طرح بضاعت بسيار اندكي دارد و حتي قادر به پرداخت هزينههاي اندك پيگيري نيست و تهيهكنندگان، اين هزينهها را متقبل ميشوند.شريفينيا ميگويد: با توجه به تكنولوژي همهگير و در دسترس بودن آن، شرايط تكثير فيلم آسانتر است، در حالي كه پيشترها به جهت 35 ميليمتري بودن نسخه فيلم، امكان اين كپي وجود نداشت. به ميزان افزايش تكنولوژي صاحبان فيلم بايد دقتشان را در نگهداري از اموالشان بيشتر كنند، از طرفي نيز نگاه جامعه را نسبت به مسئله سيدي و كپيهاي غيرمجاز تغيير دهيم، چون اين عملها همانند دزدي از ديگران است.آشتيانيپور ميگويد: اين فيلم را ما نزديك به چهار سال قبل توليد كرديم و از همان زمان هم تدوينش آغاز شد، نسخهاش هم در دست ما و هم در دست تدوينگر بود و هم دست كسي كه در لابراتوار با نظارت خودمان كار ميكرد. اكران فيلم هم كه معلوم نبود، يعني نااميد از اكران آن بوديم، پس چرا طي اين مدت نسخهاي از اين فيلم لو نرفت... و حالا كه فيلم اكران شد، از نقاب كپيهاي زيادي شده است. كسي كه ميخواست اين فيلم را به صورت غيرمجاز به بازار بفرستد، منتظر ماند تا من به اندازه براي فيلم تبليغ كنم، آنگاه اين كار زشت و پليد و ناجوانمردانه را انجام داد. از مسئولان قوه قضاييه و نيروي انتظامي اين پرسش را دارم كه در طول يك شب چگونه بالاي چهار ميليون نسخه غيرمجاز از فيلم كپي و پخش ميشود.
برخورد با عرضهكنندگان قاچاق فيلم
معاون عمليات نيروي انتظامي گفت: حدود پنج ميليون فقره تماس تنها طي دو ماه با مركز فوريتهاي پليسي برقرار
شد كه نسبت به مدت مشابه سال قبل، رشد پنج درصدي داشت.سردار اسكندر مومني در خصوص رشد پنج درصدي تماسها افزود: اين ميزان رشد در دو ماهه نخست سال جاري بيانگر حسن اعتماد مردم به پليس و تعامل آنان با ناجا است.وي درادامه با تاكيد بر اين كه ناجا با عرضهكنندگان محصولات فرهنگي غيرمجاز به شدت برخورد ميكند، خاطرنشان كرد: اين طرح تمام جرايم اعم از توليد و توزيعكنندگان سيديها و فيلمهاي مبتذل و مستهجن، انتشار دهندگان فيلمها و تصاوير خصوصي افراد و در واقع متعرضين به حريم خصوصي و جرايم اينترنتي را تحت پوشش قرار ميدهد. سردار مومني افزود: در مواقع بحراني كه جرايم در جامعه افزايش پيدا ميكند، با استفاده از نظرسنجي و يا دادههاي سيستم 110، ناجا يك طرحي را در جامعه اجرا كرده و سپس زماني كه امنيت به حد نسبتا مطلوبي رسيد، آن را به طور دائم استمرار ميبخشد. وي گفت: در طرح برخورد با عرضهكنندگان محصولات غيرفرهنگي و ساماندهي اين گونه مراكز نيز از اين شيوه استفاده ميشود.معاون عمليات ناجا خاطرنشان ساخت: در اين طرح، نيروي انتظامي با قاچاق محصولات فرهنگي به خصوص فيلمهاي سينمايي كه در حال اكران برروي پرده سينما هستند و سرقت آن موجب ورشكستگي صنعت سينماي كشور ميشود به شدت برخورد ميكند.
آشتيانيپور ميگويد: در زمان انفجار خودرو كه لوكيشن آن بين دو سفارت انگليس و آمريكا بود، با اينكه پليس موافقت خود را اعلام كرد اما با اين حال استرسي بر آن منطقه حاكم بود، چرا كه هر آن ممكن بود نيروهاي سفارت خانه به آنجا بيايند و بهانهاي داشته باشند براي اينكه از ادامه فيلمبرداري جلوگيري كنند، اما ما سعي كرديم، خيلي سريع اين كار را انجام دهيم و اجازه ندهيم كه فردي يا افرادي به دنبال بهانهجويي باشند، از اينرو پس از انفجار، آتش نشاني امارات هم كه مجوز حضور آنها را داشتيم، آتش را سريعا خاموش كردند و قبل از اينكه آنان با صداي انفجار برسند، همهچيز تمام شده بود و ما هم دوربينها را جمع كرده بوديم. اما باورش مشكل است، زماني كه نگاتيوها را براي لابراتوار تلويزيون در خيابان سئول فرستاديم و زماني كه نگاتيوها احتياج به آب براي به تصوير كشيده شدن داشت، آب آن منطقه قطع شد و تمامي نگاتيوهاي آن لوكيشن خراب شد... حال بايد آن صحنه را دوباره فيلمبرداري ميكرديم، بايد دوباره مجوز ميگرفتيم. از پليس و آتشنشاني... دوباره همهچيز را خيلي سريع انجام داديم و پيش از اينكه نيروهايي بخواهند خود را دخالت دهند، دوباره صحنه را جمع و جور كرديم. طي هماهنگيهايي كه با پليس امارات داشتيم، صحنههاي مربوط به رانندگي امين حيايي كه بالامبورگيني قرمز رنگ صورت ميگرفت، در اتوبان شيخزائد بود و پليس امارات هم، اتوبان را بست. ما اولين گروه تصويربرداري فيلم سينمايي بوديم كه به امارات رفتيم و جاي بسي خوشحالي دارد كه پليس امارات با ما همهگونه همكاري داشت، حتي آنها در بعضي از مواقع تصويربرداري، خيابانهاي امارات را براي ما ميبستند كه اين كارشان و احترام فوقالعاده آنان، بارها باعث تعجب من شده بود. كشتيهاي تفريحي زيادي در سواحل دبي بود، كه صاحبان شخصي داشت، صاحباني كه بسيار پولدار بودند، زماني كه ميخواستيم كشتي را از آنان اجاره كنيم و با اينكه مبلغ زيادي پيشنهاد كرده بوديم، اما گويا براي آنان اين مبلغ پول، بسيار كم شمرده ميشد، نه به اين خاطر كه واقعا پيشنهاد ما كم بود، بلكه آنان بسيار پولدار بودند و اين پولها از نظر آنان هيچ بود... با اين حال يكي از مالكان اين كشتيهاي تفريحي، كشتي خود را براي ساعاتي به ما اجاره داد.تصاوير گرفته شده نقاب بيشتر در مقابل برجالعرب و اتوبان شيخ زائد بود. براي گرفتن مجوزهاي تصويربرداري در خيابانهاي دبي، به ويژه زماني كه اتوبان شيخزائد را براي ما بستند، هيچگونه هزينهاي متقبل نشديم.·رستوران مراكشيها را خودمان دكور زديم، چرا كه اصلا چنين رستوراني آنجا نبود.·رستوراني كه در فيلم از آن امين حيايي است، متعلق به يك ايراني بود. زماني كه امين حيايي و پارسا پيروزفر به صورت ساختگي يكديگر را ميزدند، يكي از بازيگران عرب، كه شاهدآن صحنه بود، ميگفت: آنان خيلي ساختگي و غيرطبيعي بازي ميكنند، با اينكه به اوگفتيم اين دعواها ساختگي است او باور نميكرد و حرف خود را ميزد و بارها به ما انتقاد كرد.
شجاعت سارا خوئيني ها
·سارا خوئينيها ميگويد: زماني كه ميخواستم از كشتي به داخل آب شيرجه بزنم، ميترسيدم، چرا كه ارتفاع 25 متر بود و خود آب هم عمق داشت، از طرفي شب هم بود و زماني بايد من داخل آب ميپريدم كه هيچ نوري هم روشن نباشد، بار اول پريدم، همهچيز به خوبي پيش رفت، اما گروه فيلمبرداري گفتند بايد يكبار ديگر بپرم، از اين رو من در آن شب، دوباره در آب شيرجه زدم. آشتيانيپور ميگويد: سارا خوئينيها از خود شجاعت نشان داد كه آن صحنه را بازي كرد.
خاطرات تصوير برداري
آشتياني پور مي گويد: در زمان انفجار خودرو كه لوكيشن آن بين دو سفارت انگليس و آمريكا بود با اين كه پليس موافقت خود را اعلام كرد اما با اين حال استرسي بر آن منطقه حاكم بود چرا كه هر آن ممكن بود نيروهاي سفارت خانه به آن جا بيايند و بهانه اي داشته باشند براي اين كه از ادامه فيلم برداري جلوگيري كنند اما ما سعي كرديم خيلي سريع اين كار را انجام دهيم و اجازه ندهيم كه فردي يا افرادي به دنبال بهانه جويي باشند از اينرو پس از انفجار آتش نشاني امارات هم كه مجوز حضور آنها را داشتيم آتش را سريعا خاموش كردند و قبل از اين كه آنان با صداي انفجار برسند همه چيز تمام شده بود و ما هم دوربين ها را جمع كرده بوديم اما باورش مشكل است زماني كه نگاتيوها را براي لابراتوار تلويزيون در خيابان سئول فرستاديم و زماني كه نگاتيوها احتياج به آب براي به تصوير كشيده شدن داشت آب آن منطقه قطع شده و تمامي نگاتيوها آن لوكيشن خراب شد...
حال بايد آن صحنه را دوباره فيلم برداري مي كرديم بايد دوباره مجوز مي گرفتيم از پليس و آتش نشاني ... دوباره همه چيز را خيلي سريع انجام داديم و پيش از اين كه نيروهايي بخواهند خود را دخالت دهند دوباره صحنه را جمع و جور كرديم .با اين كه تصوير برداري دو ماه و نيم طول كشيد و از ارديبهشت ماه آغاز شد به دليل موقعيت جوي هوا كه همان گرماي آن است ما حتي صبح ها نمي توانستيم تصوير بگيريم از اين رو از ساعت 4 بعد از ظهر تصويربرداري ما آغاز مي شد.طي هماهنگي هايي كه با پليس امارات داشتيم صحنه هاي مربوط به رانندگي امين حيايي كه بالامپورگيني قرمز رنگ صورت مي گرفت دراتوبان شيخ زائد بود و پليس امارات هم اتوبان را بست .
ما اولين گروه تصوير برداري فيلم سينمايي بوديم كه به امارات رفتيم و جاي بسي خوشحالي دارد كه پليس امارات با ما همه گونه همكاري داشت حتي آنها در بعضي از مواقع تصويربرداري خيابان هاي امارات را براي ما مي بستند كه اين كارشان و احترام فوق العاده آنان بارها باعث تعجب من شده بود. كشتي هاي تفريحي زيادي در سواحل دبي بود كه صاحبان شخصي داشت صاحباني كه بسيار پولدار بودند زماني كه مي خواستيم كشتي را از آنان اجاره كنيم و با اين كه مبلغ زيادي پيشنهاد كرده بوديم اما گويا براي آنان اين مبلغ پول بسيار كم شمرده مي شود نه به خاطر اينكه آنان بسيار پولدار بودند و اين پول ها از نظر آنان هيچ بود ... با اين حال يكي از مالكان اين كشتي هاي تفريحي كشتي خود را براي ساعاتي به ما اجاره داد.
ساخت فیلم گزارش اعدام بهنوش طباطبايي به پايان رسيد
ساخت فيلم گزارش يك اعدام به پايان رسيد و اين فيلم به زودي آماده نمايش خواهد شد. فيلمهاي جنايي و پليسي هميشه بين مخاطبان تلويزيون طرفداران زيادي دارد. ابراهيم شيباني هم كه مدتي قبل فيلم صحنه جرم ورود ممنوع را بر روي پرده سينماها داشت، در فيلم تازه تلويزيوني خود به سراغ چنين موضوعي آمده است . در اين فيلم كه گزارش يك اعدام نام دارد؛ بازيگراني همچون: مهدي پاكدل، بهنوش طباطبايي، فاطمه تقوي، شاهعلي سرخاني و ...ايفاي نقش ميكنند. ماجراي فيلم هم همانگونه كه از نام آن بر ميآيد درباره زنى جوان است كه به اتهام قتل همسرش محكوم به زندان مىشود، اما در زندان با زنى آشنا مى شود كه او را تشويق به فرار مى كند.زن جوان از زندان فرار ميكند و پس از دو سال موفق مى شود مداركي درباره بى گناهى خود را تهيه كند. او پس از تبرئه شدن از اتهام قتل همسرش، با وكيل خود زندگي تازهاي را آغاز ميكند اما وقوع اتفاقهاي تازه زندگي او را تحت تاثير قرار ميدهد. فيلمنامه اين فيلم توسط عليرضا كاظمي پور نوشته شده و علي رئيسيان آن را براي گروه فيلم و سريال شبكه اول سيما تهيه ميكند.
شهاب حسيني در بيمارستان
برخي كارگردانهاي سينما و تلويزيون با ساخت يك اثر شناخته ميشوند. شايد بتوان گفت اكبر خواجويي هم يكي از همان كارگردانهايي است كه با سريال پدر سالار در حافظه ما جاي گرفته است. او اين روزها در حال ساخت فيلم جديد خود با نام «محيا» است.
اين فيلم سومين تجربه سينمايي اين كارگردان بعد از فيلمهاي«خانه ابري » و «سيرك بزرگ» است و قرار است بعد از دوري پانزده ساله اين كارگردان حضور مجدد او را در سينما رقم بزند.
در فيلم محيا بازيگران مختلفي ايفاي نقش ميكنند. الهام حميدي، شهاب حسيني، آزيتا حاجيان، مريم بوباني، تقي سيف جمالي و پروين ميکده برخي از اين بازيگران هستند. بد نيست بدانيد داستان اين فيلم درباره جواني به نام جاويد است كه دلبسته دختري به نام محيا مي شود اما محيا زندگي ويژه اي دارد که نمي تواند آن را براي جاويد فاش کند، به همين دليل براي جاويد که اصرار دارد با او ازدواج کند، شرط بسيار سختي را تعيين مي کند و...
لازم به ذکر است گروه فيلم سينمايي محيا طي روزهاي گذشته در بيمارستاني واقع در تهرانپارس به کار خود ادامه مي دهد.
اين فيلم به زودي به پايان فيلمبرداري ميرسد و پس از آن مراحل مختلف آماده سازي آن آغاز خواهد شد.
اين فيلم سومين تجربه سينمايي اين كارگردان بعد از فيلمهاي«خانه ابري » و «سيرك بزرگ» است و قرار است بعد از دوري پانزده ساله اين كارگردان حضور مجدد او را در سينما رقم بزند.
در فيلم محيا بازيگران مختلفي ايفاي نقش ميكنند. الهام حميدي، شهاب حسيني، آزيتا حاجيان، مريم بوباني، تقي سيف جمالي و پروين ميکده برخي از اين بازيگران هستند. بد نيست بدانيد داستان اين فيلم درباره جواني به نام جاويد است كه دلبسته دختري به نام محيا مي شود اما محيا زندگي ويژه اي دارد که نمي تواند آن را براي جاويد فاش کند، به همين دليل براي جاويد که اصرار دارد با او ازدواج کند، شرط بسيار سختي را تعيين مي کند و...
لازم به ذکر است گروه فيلم سينمايي محيا طي روزهاي گذشته در بيمارستاني واقع در تهرانپارس به کار خود ادامه مي دهد.
اين فيلم به زودي به پايان فيلمبرداري ميرسد و پس از آن مراحل مختلف آماده سازي آن آغاز خواهد شد.
پارك وي و سينماي وحشت ايران !
این روزها فیلم پارک وی ( فریدون جیرانی ) بر پرده ی سینماها است که با استقبال نسبی تماشاگران روبرو شده است . فیلم در ژانر ( گونه )وحشت طبقه بندی می شود ، ژانری که از بدو پیدایش سینما ، همواره مورد استقبال سینماگران و تماشاگران بوده است . علت پیدایش این گونه ی سینمایی در همان دهه های ابتدایی تولید فیلم در دنیا ، به رواج روز افزون داستانهای ترسناک و گوتیک به خصوص در اروپای قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم باز می گردد . استفاده از خون آشام ها و مخلوقات ساخته ی دست بشر در این نوع داستانها سبب رویکرد کمپانی های فیلمسازی به ساخت فیلمهایی بر اساس این کاراکترهای ترسناک اما دوست داشتنی شد .
با ظهور قاتلین زنجیره ای در شهرهای بزرگ جوامع صنعتی و بروز ترس و وحشت ناشی از قربانی شدن توسط این جانی های بالفطره در میان عموم مردم آن جوامع و همچنین پیدایش انواع گروههای ضد مسیحی و شیطان پرست در اواخر دهه ی 60 و اوایل دهه ی 70 میلادی ، سینمای وحشت تکانی اساسی به خود داد و با خلق قاتلین روانی و عوامل ماورا ء الطبیعه در جهت جذب مخاطب بیشتر برآمد . در فرهنگ عامه و قدیمی ایرانی همواره به موجوداتی ترسناک از قبیل جن و آل اشاره هایی شده است . در قرآن کریم و دین اسلام نیز از روح و جن سخن به میان آمده است . ولی ردپای ضعیفی از این باورهای ماورایی دینی و فرهنگی مان در سینمای ایران شاهد بوده ایم ؛ شاید بخشی از این کوتاهی به کمبود امکانات فنی و نبود جسارت و علاقه ی لازم در سینماگرانمان برای کار در این حیطه باز گردد ، ولی به هر حال توجیه مناسبی برای کارنامه ی ضعیف این نوع سینما در بین فیلمهای تاریخ سینمای ایران نمی شود ؛ سینمایی که تماشاگر ایرانی علاقه اش را با استقبال از نمونه های موفق خارجی و حتی نازل ایرانی در این زمینه بارها نشان داده است و چه ایرادی دارد که با ساخت فیلمهایی جاندار و خوش ساخت در این زمینه بتوانیم تماشاگران گریزان را دوباره به سالنهای سینما باز گردانیم .
در سینمای پیش از انقلاب پرچمدار این نوع سینما ، مرحوم ساموئل خاچیکیان بود که با خلق لحظات دلهره آور در آثارش تماشاگران بیشماری را به سینماها کشاند که البته ساخته های آن مرحوم بیشتر از اینکه در سینمای گونه ی وحشت طبقه بندی شود ، در ژانرسینمای تعلیق و جنایی جای می گرفت تا اینکه حدود یک دهه بعد و با رواج سینمای گنج قارون و قیصر ، سینمای تعلیق " خاچیکیانی " رو به افول رفت و پرونده ی آن تا سالهای میانی و پایانی دهه ی 60 و قبل از ساخت فیلمهای طلسم ( داریوش فرهنگ ، 1366 ) و شب بیست و نهم ( مرحوم حمید رخشانی ، 1369 ) بسته بود . در سالهای اخیر نیز تنها دو نمونه ، اثیری ( محمد علی سجادی ، 1381 ) و خوابگاه دختران ( محمد حسین لطیفی ، 1383 ) در این باره ساخته شده است که البته با عطش بیننده ی امروزی برای تجربه ی ترسیدن در سالن تاریک سینما و نیز معطوف شدن توجه ی تهیه کنندگان به ذائقه ی تماشاگران ایرانی برای کسب چنین تجربه ای ، در یک سال اخیر شاهد ساخت فیلمهایی در این مورد بوده ایم که می توان آن را به فال نیک گرفت و به آینده ی سینمای وحشت ایران امیدوار شد ، سینمایی که قطعا می تواند نقش بسزایی در پیشرفت اقتصادی این صنعت در ایران ایفا کند . پارک وی نیز یکی از این تولیدات است . فریدون جیرانی که همواره علاقه اش را به سینمای تعلیق و جنایی نشان داده است این بار به سراغ داستانی رفته که در گونه ی سینمای اسلشر ( سینمایی که همراه با خونریزی و خشونت بالاست ) جای می گیرد . فیلم روایتگر زندگی دختری به نام رها آزاد ( رعنا آزادی ور ) است که پس از ازدواج با کوهیار هدایت ( نیما شاهرخ شاهی ) متوجه روان پریشی او و مادرش ( بیتا فرهی ) می شود و لحظه به لحظه به سمت سرنوشتی تراژیک گام بر می دارد . فیلمنامه از لحاظ انگیزه ی شخصیتها برای توجیه کنش هایشان و نیز سردر گمی برخی از این کاراکترها برای اثبات حضورشان در دل قصه ، ضعف های عمده ای دارد ، با این وجود فیلم از لحاظ تکنیکی در مرتبه ای قابل قبول قرار می گیرد . میزانسن های جیرانی در اغلب لحظه ها حساب شده است و فیلمبرداری و نورپردازی فوق العاده ی فرج حیدری کمک بزرگی به این امر کرده است و موسیقی آریا عظیمی نژاد و بازی های خوب زوج آزادی ور و شاهرخ شاهی از دیگر نکات مثبت فیلم محسوب می شود . این نکات بیان شد تا به خنده های گاه موجه و گاه بی جهت بینندگان در طول تماشای فیلم اشاره ای شود . برخی دیالوگهای فیلم با فضای آن همخوانی چندانی ندارند و در برخی سکانسها بر مواردی نه چندان لازم تاکید شده است ( از جمله اینسرتی که از صورت جسد ورم کرده ی مادر کوهیار گرفته شده است ) که همین دلایل به ظاهر ساده ، باعث خنده دار شدن آن صحنه ها می شود ( در نسخه ی اکران عمومی دیالوگهای یاد شده نسبت به نسخه ی نمایش داده شده در جشنواره ی پارسال کمی تعدیل شده است ) ولی به شخصه دلیلی برای خنده های بی مورد عده ای از تماشاگران نسبت به صحنه های خشن فیلم که اتفاقا از ساختاری قابل قبول برخوردارند ، پیدا نکردم . بی شک این صحنه ها از حیث اجرا در حدی بالاتر از سینمای ایران قرار می گیرند و با برخی سکانسهای نمونه های مشابه خارجی برابری می کنند . حال سوال نگارنده از کسانی که تنها به قصد مزاح و کمی تفریح کردن راه خود را به سینماهای نمایش دهنده ی فیلم کج کرده اند اینست که اگر ما به ازای چنین پلانها و سکانسهایی را در فیلمهای هالیوودی به تماشا می نشستند آیا باز هم روی به خندیدن و تمسخر می آوردند و یا به مانند عامه مردم که از سینما تنها طلب هیجان وگذران وقت دارند ، مسحور جلوه های ویژه ی فیلمهای اکشن و صحنه های مشمئز کننده ی آثار وحشت این سالهای هالیوود می شدند ؟ شاید این مساله کمی به عدم خودباوری ما ایرانیها برمی گردد ؛ اینکه هنوز هم در عرصه های علمی ، اجتماعی و فرهنگی خودمان را دست کم فرض می کنیم و کارهای به مراتب پیش پا افتاده تر فرنگی ها را در این زمینه ها به مانند وحی منزلی بر چشمانمان می گذاریم ، مساله ای است که نباید به راحتی از آن گذشت . در مورد جدی نگرفتن سینمای ملی مان توسط خودمان نیز همین قضیه صدق می کند . پارک وی فیلمی است که فارغ از ارزشهای تکنیکی اش ، از ناحیه ی فیلمنامه به شدت می لنگد ، ولی این دلیلی نمی شود که جسارت سازندگان آن را در آزمودن این گونه از سینما به باد تمسخر بگیریم و کاری کنیم که بانیان تولید فیلم در ایران به جای عرض اندام در حیطه هایی که پیش از این کمتر قدم به آن گذاشته اند ، دوباره به بازسازی کمدی های سخیف فیلمفارسی و ملودرام های ضعیف ، بی مایه و پند آموز سالیان گذشته روی آورند و بار دیگر عقبگردی جدی را در فرم و محتوای محصولات سینمایی مان شاهد باشیم . این نکته را نباید از یاد برد که این گونه از سینما در ایران هنوز در مرحله ی آزمون و خطا قرار دارد و باید کمی به آن فرصت داد . چه خوب است اگر در هنگام تماشای چنین آثاری کمی انصاف پیشه کنیم و بلافاصله بحث مقایسه با نمونه های خارجی را به ذهنمان خطور ندهیم ، بلکه با دیدی درست آن را با محک توانایی و وسع اندک سینمای خودمان بسنجیم و فکر نکنیم که مرغ همسایه همیشه غاز است !
Subscribe to:
Posts (Atom)